EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

Is my fiancé a She or a He? 19

بعد از گذشت دقایقی ، سونگمین بالاخره موفق شد تا طناب های دور مچ دستش را از صندلی پشتی باز کند و بعد خیلی سریع به طرف کیوهیون رفت و دستای او را هم باز کرد.

سونگمین رفت جلوی کیوهیون که بی حرکت روی صندلی نشسته بود و هنوز از اتفاقی که افتاده بود گیج و منگ بود،البته بخاطر اون همه مشت و لگد های محکمی که خورده بود بدنش احساس ضعف و درد میکرد.

سونگمین جلوی کیوهیون خم شد و صورت کبود شده ی او را بین دستانش گرفت و گفت:

"کیو .گوش کن.الان باید حواستو کامل جمع کنی. ما باید از اینجا در بریم.

وقتی ما رو کشوندن آورد اینجا ،تا اونجایی که تونستم ببینم ،اینجا شبیه کلوپ رقص یا همچین چیزیه.من یه نقشه دارم."

"مین ،چرا منو تنهام گذاشتی؟

میدونی چقد با این کارت قلبمو شکوندی؟"کیوهیون هم دستاشو برای نوازش کردن اون صورت زیبایی که دل تنگش شده بود به سمت سونگمین دراز کرد.

"اگه میموندم، مطمئنن قلبتو میکشتم...من لایق تو نیستم."

کیوهیون کمی از جایش بلند شد و خیلی محکم سونگمین رو بغلش کرد."چطور میتونی همچین حرفی بزنی؟

 ما متعلق به همدیگه ایم ،ندیدی سرنوشت چطور ما رو به هم رسوند؟از وقتی که رفتی نمیدونی چقد دلتنگت شدم."

سونگمین خیلی سعی کرد تا جلوی ریخته شدن اشکاشو بگیره...اونا باید زنده از اونجا در برن.

"کیو گوش کن،ما وقت زیادی نداریم.

این آدما اصلا باهامون شوخی ندارن،اونا خیلی خطرناکن و مطمئننا قصد خوب رفتار کردن با ما رو ندارن، پس بذار بگم چیک..."

کیوهیون با فشار دادن لب های کبودش رو لب های باز سونگمین ،حرفایش را قطع کرد.

بعد از اینکه با اون بوسه ای که تمام این روز ها دلتنگش شده بود،خودشو باخت ،لب هاشو از لب های کیوهیون جدا کرد و بخاطر این غرق شدن آهی کشید و خودشو کنترل کرد:

"کیو زود باش ،بعد اینکه از اینجا فرار کردیم یه عالمه وقت داریم"

"مین، من هنوز از اتفاقی که برامون افتاده گیج شدم.

تمام چیزایی که یادم میاد این بود که اون بازیگر زن نقش مقابلت فکر کرد اون گلها برای اون بود ،و وقتی من بهش گفتم اونا برای کسه دیگه ایه خیلی ناراحت شد و بعد از اون سه تا مرد بادیگارد منو زدن."

سونگمین همونطور که لباس های نمایشی زنانه ای  رو که از آویزی تو اتاق آویزان شده  شده بودند و بنظر میرسید اون اتاق یجورایی اتاق تعویض لباس برای رقاصه های دختر بود رو میگشت برای کیوهیون ماجرا رو توضیح داد.

"وقتی از تئاتر بیرون اومدم،دیدم یه مردی پخش زمین شده و سه تا مرد گوریل دارن میزننش ؛بعدش من سعی کردم به کسی که داره کتک میخوره کمک کنم ولی بخاطر اینکه پام هنوز کاملا خوب نشده بود ،نتونستم کار زیادی بکنم و بعدشم هر دوی ما رو کت بسته آوردن اینجا.

معذرت میخوام که نتونستم کاری بکنم ولی الان به نقشه ای که دارم خوب توجه کن:

ما با این لباس ها به دخترای رقاصه ی کلوپ تغییر قیافه میدیم و بعدش سعی میکنیم بدون اینکه کسی متوجه بشه از اینجا فرار کنیم ،هر چیزی که لازم باشه اینجا هست،لباس ؛میک آپ و حتی کلاه گیس هم هست."

"ای بابا ،مینی تو میتونی اینکارو بکنی ولی من...چطوری میتونم؟"

"کیو البته که تو هم میتونی ،چون تو خیلی زیبایی حتی با اون کبودی های روی صورتت باز هم زیبایی.

ولی نگران نباش ما اونا رو با میک آپ محو میکنیم ،تو یه دختر خیلی خوشگل میشی."

"باشه ولی مینی ،پاهای من مثل تو صاف و بی مو نیست، من برای این کار پاهای پر مویی دارم."

"میدونم کیو،چون قبلا اون پاهای مردانه تو دیدم و ازشون خوشم اومد ،اگر چه میتونی به آرا بگی با زجر و شکنجه  موهای پاهاتو بکنه،همون کاری که با ریش من کرد."سونگمین که لباس های کیوهیون رو یکی یکی در می آورد با این حرف خودش شروع به نخودی خندیدن کرد.

"مینی دلم برای این نخودی خندیدنای زیبات تنگ شده بود ...خیلی دوست دارم."

یک دفعه با صداهایی که از بیرون می آمد هر دو از جا پریدند.سونگمین نفس عمیقی کشید و سریع  به کیوهیون شلوری تنگ  و کشی قرمزی داد و تو پوشیدنش کمکش کرد و بعد یک جفت کفش های سندل با پاشنه ی خیلی کوتاه از اطراف پیدا کرد و بهش داد.و تی شرت سفید خودش رو به کیوهیون داد تا اونو بپوشه ،چون تی شرتش اونقدری گشاد و بلند بود که آلت مردانه اش و نبود سینه های زنانه را مخفی کند.

بعد از اینکه با صورت کیوهیون رو آرایش کرد و کلاه گیسی روی سرش گذاشت ،خودش هم پیراهن زنانه ی سیاه و سفیدی با جوراب های بلند تا زانویی به رنگ سفید پوشید و کفش های سندل قرمزی با پاشنه های بلند پایش کرد.

در حالی که کیوهیون با بهت به تصویر خودش در آیینه ی بزرگ روبه رویش خیره شده بود ،سونگمین سریع آرایش کرد و کلاه گیسی مشکی روی سرش گذاشت.

"تو به عنوان یه زن خیلی زیبا و خیره کننده هستی  ،اما من به عنوان یه پسر بیشتر دوست دارم ،تو روی صحنه ی تئاتر خیلی زیبا و جذاب بودی."کیوهیون زمزمه کنان در گوش های سوزان سونگمین گفت و از پشت خم شد و آن لبان گوشتی  رو گرفت و بوسید.

نقشه ی سونگمین برای فاصله ی گرفتن از کیوهیون با احساس کردن دوباره ی اون لب هایی که خیلی دلتنگش شده بود ،به باد فراموشی سپرده شد.

بازوهایش را دور گردن کیوهیون حلقه کرد و طعم آن بوسه ی شیرین را با چشمان بسته  و نفس هایی که  با احساس عشقی که قلبش را فرا گرفته بود ،هر لحظه سخت ترش میکرد میچشید