EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

Is my fiancé a She or a He? 6

کلوپ کارائوک اون شب با گردش گرهای گروه اسکی ،ساکنین اون محل و همینطور با تاجران و بازرگانان آن اطراف که برای استراحت اومده بودن ،پر شده بود.

میز خالی به چشم نمیخورد ،اما صاحب کلوپ همین که چشمش به دو تا دختر خوشگل گروه افتاد ،فوری میز خصوصی کلوپ رو بهشون پیشنهاد داد و براشون چند بطری از کلکسیون شرا/ب های قدیمیشون آورد.

طعم شر/اب شیرین و خوب بود ،اما بعد از دو لیوان سونگمین احساس کرد که زانوهاش کمی میلرزن و افکارات مبارزه طلبانش به سراغش اومدن: "من این مبارزه رو از اون مار میبرم ،مهم نیس چی بشه ،البته  نه بخاطر حسودی ،فقط بخاطر حس رقابت."

شیون اولین نفر بلند شد و روی استیج رفت و کارش رو عالی انجام داد ،و کلی هم بعد از اجراش از طرف زنایی که دهنشون آب افتاده بود و دورش جمع شده بودن شماره تلفن گیرش اومد.

کیوهیون که از نگاه تحسین آمیز نامزدش به اجرای شیون زیاد خوشش نیومد ،با تکیه اعتماد بنفسی که از مهارت خوندنش داشت ،فوری بلند شد و روی سن رفت.یه آهنگ سبک راک انتخاب کرد ،میخواست برای اون دو جفت چشم خاص عالی و زیبا باشه.با آهنگ "Masquerade  که خوند تمام حضار اونجا رو هیجان زده کرد و یونا با شوق و هیجان با اخرین توانش اسم کیوهیونو داد میزد."اوپا ،تو واقعا که خدای جذابیتی !خیلی باحال بودی."یونا اینو با جیغ و هیجان گفت و سریع رفت و خودشو با بالاتنه ی نیمه لخ/تش و یه ب/غل نفس گیر به قفسه ی سی/نه ی کیوهیون چسبوند.

"یونا حالا نوبت توه که با صدات هیجان زدمون کنی ،پس برو!" سونگمین به زور اون دختر آویزون رو از کیوهیون که ناراضی از این حرکات یونا بود ،جدا کرد و به طرف سن هلش داد.

"مطمئن باش همین  کارو میکنم!" یونا داد زد و با قدم های کمی لرزونش که بخاطر مس/تی از ش/راب های کلکسیون بود ،روی سن رفت.

در طول خوندن یونا ،سونگمین فرصت حرف زدن با کیوهیون رو پیدا کرد.اونا دور میز تنها بودن ؛آرا دستشویی رفته بود و شیون هم که هنوز سرش با گردش گر های زن خارجی شلوغ بود.

"مثل یه فرشته ،زیبا خوندی یا بهتره بگم مثل یه الهه ی دلفریب .با یونا موافقم تو خدای جذابیت هستی."

"خب ...ممنونم.دیگه خجالتم نده.بهر حال ما الان تنهاییم ،نیازی به نقش بازی کردن نیس."

"کی گفت دارم نقش بازی میکنم؟"چشمکی به کیوهیون زد و بعد انگشتشو روی ل/به ی گیلاسش کشید.

"اوپا اوپا! اصلا به من گوش ندادی !"یونا ناله کنان از روی سن برگشت و به کیوهیون غر زد، درحالی که خیلی هم روی صحنه موفق عمل کرده بود.

"نیازی به گوش دادن نیس،میدونم که خوندنت عالیه."

"حالا نوبت نامزد توه که اون صدای خاص و تکشو همونطور که تو میگفتی ،بشنویم."

سونگمین گیتار رو از صاحب کلوپ گرفت و روی صندلی نشست.یه آهنگ انگلیسی انتخاب کرد :"just the two of us"

بعد از اینکه اونو خوند تماشاگرا آهنگ دیگه ای درخواست کردن ،یه آهنگ دیگه خوند با نام "falling slowly"

تمام مدتی که داشت میخوند چشماش رو چشمای کیوهیون قفل شده بود و کیوهیون که انگار خشکش زده باشه همونطور بی حرکت محو سونگمین شده بود و حتی به اذیت ها و لوس بازی های یونا هم عکس العملی نشون نمیداد.

وقتی یونا دید که سونگمین با خوندنش  تمام مشتری های کلوپ رو به وجد آورد ،فوری روی سن رفت و میکروفون رو گرفت:"گردشگران گرامی ،به کشور زیبای ما خوش اومدید.من میخوام امشب بهتون نشون بدم که کره ی جنوبی علاوه بر زیبایی های طبیعتش ،زنان و دختران زیبا و جذابی هم داره.از همه ی دخترای جذاب کره ای حاضر تو این جمع ، کسایی که جرئت و شهامتشو دارن دعوت میکنم تا برای این رقابت خودشونو اعلام کنن."جذاب ترین دختر کره ای".خودم اول شروع میکنم."

همه از این ایده ی یونا خوششون اومده بود و براش دست زدن و سوت کشیدن.

شیون سعی کرد به استیج نزدیک بشه تا خواهر مس/تشو از اون بالا بیاره پایین ولی بادیگارد ها مانعش میشدن.

 

سونگمین هم یونا رو روی استیج ترک کرد و رفت پیش مسئول کلوپ تا اونم برای مسابقه اسمشو بنویسه.نمیخواست به هیچ وجه جلوی اون دختره ی لوس کم بیاره.

یونا یه آهنگ جاز با ریتم آروم رو انتخاب کرد و شروع به رقص و حرکت های سک.سی روی صندلی کرد.بدنشو خیلی آروم میلرزوند  و یه پاشو روی صندلی بلند میکرد .حرکات سک/سی اون مورد استقبال حداکثری تماشاگران فرار گرفته بود.

"کارش خیلی خوبه!، واقعا یه زن سک/سی و جذابه.نمیتونم باهاش رقابت کنم.من حتی یه لباس درستو حسابی هم برای اینجور کارا نپوشیدم."سونگمین داشت کم می آورد و میخواست کنار بکشه که آرا پیشش اومد و ترغیبش کرد.

"سونگمین احساس ضعف نکن ،این همون چیزیه که یونا میخواد ،که تو کم بیاری.لطفا مین ،اینکارو نکن ،اون به یه درس اساسی نیاز داره و یه دلیل محکم که این عقده ی چند سالش برای بدست آوردن برادرمو ،کنار بذاره.اون باید درست بشه و تو باید این کارو بکنی."

حرفای آرا ،سونگمینو تح/ریک کرد ،ولی بیشتر از حرفای آرا ،گستاخی و لوس بازی یونا و نگاه های پر تشویقی که به طرف یونا بود اونو مصمم کرد.

بلند شد و روی استیج رفت ،صندلی رو پشت به حضار چرخوند و نشست و با میکروفون  رو به مسئول موزیک گفت:"به آهنگ احتیاجی ندارم.سلام به همگی! من هنر آموز رشته ی بازیگری هستم ،پس سعیمو میکنم تا بهترین کاری رو که بلدم نشونتون بدم. ،لطفا همه چشم هاتونو ببندین و فقط به من گوش کنین و نگاهم نکنین.من میخوام صدای اوج لذت جن/سی رو براتون شبیه سازی و اجرا کنم ،چون این رقابت در مورد  جذاب بودنه.

لطفا فکر نکنین که هدفم  کشوندن این لحظات به نتایج شهو/تی و جن/سی هست، فقط در مورد جذاب بودنه  پس لطفا همگی به من گوش کنین."

سکوت مطلقی کل سالن رو گرفت.کیوهیون چشم هاشو بست.خیلی کنجکاو بود که سونگمین رو در حالت تقلید صدای ارگا/سم ببینه.چون کیوهیون تا حالا زنی رو در اون حالت و لحظات ندیده بود و دوم اینکه اون سونگمین بود که میخواست اون کارو بکنه پس دلش میخواست واضح ببینه.

دختر مو بلوند با ناله های خفه و ضعیف و  صدای صاف و ملایمی از تنفس هاش با میکروفون که با فاصله از دهنش گرفته بود ،برای افکت آهسته از صداش شروع کرد.

کم کم میکروفون رو به ل/ب هاش نزدیک کرد و آروم آروم صدای ناله هاش رو بالا برد که واضح تر و بلند تر میشد."Aah...hmm...hnma....ohhh..."

صدای تنفس هاش دائما با دم و بازدم های کوتاه و مکرر قطع و با اوج گرفتن گاه به گاه تن صدای سک/سیش بلند میشد و ادامه پیدا میکرد.تن صدای ظریف ولی قوی و عمیقش با یه صدای زیر ولی تن بلندی عوض میشد که نشون میداد آماده ی خوندن یه ملودی شیرین از skala di milano روی استیج هست.

یک دفعه آه و ناله ی خفیف  و عمیقی از گلوش شروع شد و جاشو با صدای ناله های نرم و ظریف عوض کرد."nmm...nggh...nghaaa...."

اون صدا های  خفیف و آهسته  حالا تبدبل به یه زنجیره ای از تنفس های کوتاه و بهم پیوسته با درجه ی بالا شد که آخرش با حروفات پشت سرهمی تموم شد که انگار داشت صدا میکرد"کیوووووو..."

چندین دقیقه گذشت تا حضار بتونن  از خلسه ای که توش فرو رفته بودن در بیان و برای این اجرای سکسی و جذاب دست بزنن.

وقتی سونگمین بلاخره به میزشون رسید و نشست گفت :"امیدوارم زیاد اذیتتون نکرده باشم ،هر چند فکر کنم یه کم زیاده روی کردم.اما یونا بود که این ایده رو داد ،و من فقط قبول کردم که خودمو اینطوری خجالت زده کنم."

یونا سرشو روی میز گذاشته بود خوابیده بود که بنظر میرسید کاملا م/ست کرده بود.

"اصلا نباید خودتو سرزنش کنی، تو روی سن واقعا یه سک/سی کامل شده بودی ،و رقابت هم سره جذاب بودن بود ،کارتو خوب انجام دادی.و من مطمئنم امشب در طول اجرای تو زیپ شلوار های زیادی ترکید و پاره شد."آرا اینو گفت و خندید و بعد شگفت زده به صورت مات و مبهوت دو تا مردی که کنارش نشسته بودن و خشکشون زده بود نگاه کرد.

چشمای شیون که بدجوری خطرناک شده بود و هر لحظه آماده ی منفجر شدن از جاشون بود.و کیوهیون هم که دقیقا شبیه یه جسم بی حرکت و هیپنوتیزم شده ای شده بود که برای آزمایش و اینجور چیزا استفاده میشن.!

شیون دو تا انگشتشو جلوی صورت کیوهیون گرفت و تکون داد و گفت:"هی تو پسر خوش شانس برای داشتن این زن سک/سی...مثل اینکه اون صدا ها رو برای اولین بار تو زندگیت  شنیدی!"

"برای ما هر بارمون مثل بار اولمونه ،مگه نه کیو؟"سونگمین رو به کیو پرسید و سعی کرد اونو از کمایی که توش بیهوش شده بیرون بیاره.

"ها؟!..."این تمام چیزی بود که کیوهیون قادر به گفتنش شد.

"بچه ها بنظرم وقتشه که دیگه برگردیم.همتون هم مس/ت کردین مخصوصا یونای بیچاره.شیون ببرش تو ماشین و بذارش صندلی جلو.نمیخوام ماشینمو یهو به گند بکشه."آرا گفت.

صاحب کلوپ دست بردار نبود و برای هزارمین بار ازشون تشکر میکرد و جلوشون خم و راست میشد و دست سونگمینو گرفت و بو/سید."بخاطر اجرای فوق العادتون واقعا ممنونم.بازم منتظرتون هستم ،هرموقع که دوست داشتین تشریف بیارین،میز مخصوص من همیشه برای شما خالیه."

"فکر نمیکنم این اتفاق بیفته"کیوهیون اینو گفت و دست سونگمینو گرفت و سوار ماشینش کرد.

در طول زمانی که تو ماشین نشسته بودن ،سونگمین از دیدن برآمدگی شلوار دو تا پسر کنارش کمی احساس گناه کرد.

******************

بعد از اینکه به اتاق خوابشون رسیدن ،سونگمین به طرف شومینه رفت و کنارش خم شد تا چند تا چوب بندازه توش.

"چه ک/ون گرد و خوش فرمی.چقد دلم میخواد این درد و عذاب تو وجودمو با اون دو تا هلوی سک/سی کم کنم....اوه خدای من ،من دارم به چی فکر میکنم؟حتما خیلی مس/ت شدم.بخاطر مسیح کیوهیون ، درست فکر کن ،اون یه زنه....آره مطمئنن مس/ت شدم و برای همین نمیتونم خودمو کنترل کنم."

وقتی کیوهیون به آخر این افکاراتش رسید که حالا درست پشت سونگمین بود ؛دستشو برد روی ک/ون سونگمین و محکم گرفتشون  و بعد اونو کشوند عقب تر، مقابل عضو شق شدش.احساس اشتباه ولی خوبی بود، شروع به مالیدن پایین تنش روی ک/ون سونگمین کرد و عضو سفت شدشو جلوی اون جسم تپل و خوش فرم کاملا فیکس کرد.

پشت سونگمین کاملا روی قفسه ی س/ینه کیوهیون تکیه داده شده بود،و سونگمین صدای تپش و ضربان خودش یا احتمالا کیوهیون رو احساس میکرد ،دقیقا نمیدونست صدای تپش ماله کدومشونه و اهمیتی هم نمیداد.دستای کیوهیون به آرومی از زیر لباس صورتی و گشاد سونگمین روی کمرش خزید و شروع به نوازش و دست کشیدن پوست نرم و لطیف کمرش کرد، بعد خیلی آروم بالاتر روی عضلات شکم سونگمین که کمی برای عضلات شکم یه دختر غیر عادی بود ،دست کشید.ولی این دختر یه بازیگره کمربند مشکی فنون رزمیه ؛کیوهیون این توضیح و دلیل قانع کننده رو برای اینکه از عضلات بدن نامزدش شکه نشه ،پیدا کرد.

بینیشو داخل گردن سونگمین فرو برد و گفت :"خیلی بوی خوبی میدی .میدونی ،وقتی برای اولین دیدمت ،فکر کردم که مردم و تو یه فرشته ای که پیشم اومده،یه فرشته ی خوش بو.نمیتونم بفهمم داری باهام چیکار میکنی ،ولی تو اولین زنی تو زندگیم هستی که تح/ریکم میکنه و کاری میکنه که عاشقش بشم.من زیاد درمورد زنا نمیدونم ،ولی مطمئنم تو میتونی بهم یاد بدی که چطور نیاز هاتو برطرف کنم."کیوهیون با صدای اغ/وا کننده ای همونطور که گوش سونگمینو میم/کید ،دم گوشش زمزمه کرد.بعد گفت:

"تا اونجایی که میدونم ،زنا عاشق اینن که سی/نه هاشون لمس بشن."و کم کم با حرکت نوازش دستش به لبه ی سوتین هوادار سونگمین رسید.

سونگمین که تقریبا نقشش رو و دلیل اونجا بودنشو فراموش کرده بود ،شاید بخاطر اثر ال/کل یا شایدم بخاطر دریافت احساس خیلی خوبی که از ل/ب های آتشین و دست های تحری/ک کننده ی کیوهیون بود یا شایدم هر دو ؛کم کم داشت تو خلسه میرفت که با شنیدن اون حرفای کیوهیون یهو هوشیار شد و از خلسه بیرون اومد.وحشیانه و به سرعت دست های خطرناکی که زیر لباسش بودن رو بیرون کشید و به طرف کیوهیون برگشت و مثل یه قاتل روانی داد زد."به اونا دست نزن!"

"چی؟!چرا؟! مگه اونجا چی هس؟!یه بمب آماده ی انفجار؟که اگه من دست بزنم بترکه؟!"با تعجب و شک از دیدن قیافه ی رنگ پریده ی دختر روبه روش پرسید.

سونگمین یه بالش کوچیک از روی تخت برداشت و جلوی سی/نه اش گرفت..خب آروم باش..فکر کن مینی ..فک کن ،سریع تر!یه دلیل خوب پیدا کن!.

 

"اوه اره!میدونی من الان تو دوره ی ماهانه ام هستم و سی/نه  هام بدجوری درد میکنن ،برای همین نمیتونم هیچ لمسی رو تحمل کنم.!"بعد از این دلیل خیلی خوبی که تونست پیدا کنه اه راحتی کشید.

"میفهمم.معذرت میخوام!بیا بریم یه کم استراحت کنیم،بهش نیاز داری."

بعد از اینکه آماده ی خواب شدن ،سعی کردن که بخوابن ،ولی میل جن/سی سونگمین که با اثرات ال/کل ترکیب شده بود ،ذهنشو پر از لذتی کرده بود که فکر کنه "چرا که نه؟!"

"کیو خوابیدی؟ببین من نمیتونم بخاطر احساس گناهی که باهات بد رفتار کردم ،بخوابم.این جزء قرار ما نبود.احساس میکنم که بهت بدهکارم پس لطفا منو ببخش.

میخوام بهت یه هدیه ی معذرت خواهی بدم!"

"در مورد چی داری حرف میزنی؟"کیوهیون صورتشو که هیچ چیز خاصی توش نبود چرخوند و به دختر خجالت زده نگاه کرد.

سونگمین بعدش از تخت بلند شد و از قفسه ی لباس کیوهیون سه تا کروات برداشت و برگشت توی تخت.

"اگه قول بدی بهم دست نمیزنی و نگام نمیکنی ،منم بهت یه هدیه ی خوب میدم.

حالا به پشت دراز بکش و وانمود کن که خوابیدی.

میخوام چشمات و دستاتو ببندم ،فقط برای اطمینان خودم ،که تو وسوسه نشی یه وقت بهم دست بزنی یا نگام کنی؛ و البته برای تمرکز کردن بهترمون.

خوبه،حالا لطفا به این فکر کن که من یه پسرم نه یه دختر!"....