EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

معرفی فیک " مرا ببین "

 

دروووووووووووووود بر همگی
وقتتون بخیر
اولین روز هفته پر از شادی و ع/ش/ق
هفته خوبیه ... پر از روزهای عالی ... به موقع میفهمین چی میگم
خب همونجور که معلومه معرفی فیک داریم ....
یهنی تکشاخ جون .. بدجوووووووووووود علاقمند تمام حدسیات و پیش بینیهات شدم
برید ادامه .....
  
 

اسم فیک : مرا ببین

نویسنده : عسل (Asal_sj)

تعداد پارت : 20

زوج : ایونهه، شیتوک، یونجائه

روزهای اپ :  روزهای زوج ( شنبه، دوشنبه، چهارشنبه )


دو قلبی که ع ا ش ق ی کرده بودند و بهم پیوند خورده بودند

دو قلبی که قرار بود حتی در بی تپشی هم برای دیگری بتپد

دوقلبی که تمام داراییشان بود

قرار بود ع ا ش ق ی کنند

قرار بود پیوندشان ابدی بماند

قرار بود قرارهایشان را فراموش نکنند

قرار نبود بد کنند

قرار نبود بد شوند

اما بد شد

بد کرد

قرارهایشان را فراموش کرد

ع ش ق را فروخت...به چه چیزی و به چه کسی؟ به چه قیمتی؟

آنقدر دور شد که برگشتنش سخت شد

آنقدر دور شد که برای بازگشتن دیر شده بود

بازگشت اما برای بازگشتن باید تاوان پس میداد

ع ش ق تاوانش را پس داد

 

تنبیه شد

نمیدانست این تنبیه تا کی ادامه خواهد داشت اما سعی کرده بود تحمل کند...

میترسید ، از خودش میترسید...

 

آنچه که آنها را پیش هم نگه داشته بود فروریخت و دو قلبِ دور از هم باقی ماند...

 

کدامشان اشتباه کرده بودند؟...

 

دوقلبی که پیش هم ماندنشان نیاز به قربانی شدن داشت و او قلبش را قربانی کرد

قربانی کرد و قربانی کرد و بازهم قربانی کرد

آنقدر قربانی کرد که چیزی از قلبش نماند

که چیزی از زندگیش، روحش، جسمش نماند

اما صبوری کرد ، ماندگاری کرد

ماند تا بی انصافی نکند

قسم خورده بود قرارهایشان را فراموش نکند

برای همین ماند و ماند و ماند

اما چندبار میتوانست بشکند و بماند

شکست و ماند؛ شکست و ماند

در ثانیه-ثانیه های روزهای سختش شکست

اجازه نداد کسی شکستنش را ببیند

اجازه نداد کسی مرگِ لحظه به لحظه اش را ببیند

اما تا کجا؟

تا کِی؟

شاید بودنش در این قول و قرارها اضافی بود

شاید همیشه اضافی بود

شاید نباید از اول هم ع ا ش ق ی میکرد

برید

از پیش هم بودن برید

از داشتن و محروم بودن از او برید

 

چانه اش از شدت بغض می لرزید، حق داشت از او بریده باشد، حق داشت او را بد بداند و هرروز و همیشه این خطایش را به رخش بکشد و او را زیر آوار این عذاب وجدان ویران کند و باید تحمل میکرد، تمام این حقایق را باید می شنید تا بداند که چه گندی به زندگیشان زده است... اما...

 

گذشت

رفت

به این باور رسید که نباید باشد

به این باور رسید که بودنش اشتباه است

 

درد کدام یک بیشتر بود؟ همینکه درد داشتند کافی بود... وسعت درد برای قلب ع ا ش ق شان کم یا زیاد فرقی نداشت، درد برای قلب ع ا ش ق آنها وسعتی به اندازه ی بی وسعتی بود! همینکه درد کشیده بودند به این معنا بود که درد کشیده اند، کم یا زیاد بی معنا بود، معنای درد برایشان به اندازه ناگفته ها بود...

 

شخصیت های اصلی:

لی دونگهه؛ لی هیوکجه


شخصیت های فرعی:

(نقش های یه ثانیه ای رو هم فکرکنم نوشتم!)

 

چوی شیون:یه پزشک موفق، متاهل و یه بچه داره

لیتوک:طراح داخلی موفق، متاهل

هنری

لی جونکی

هان

لی سونگمین

ججونگ

یونهو

جونسو-یوچان

ادوارد


--> خب تقریبا انتهای هر قسمت چنتا سوال گذاشتم

امیدوارم اگه دوست داشتین جوابشون بدین

و اینکه معرفی خوب بود؟

چه حسی بهتون دست داد؟

کدومشون چه شخصیتی داره؟

نظرتون راجب عکسا چیه؟

به نظرتون عکسا شخصیت هرکس چه جوری نشون میدن؟

 

و اینکه خب فکر کنم از همه چیزایی که نوشتم بهتره!

پیشنهاد میدم بخونین ^_^

نظرات 18 + ارسال نظر
Maryam چهارشنبه 6 مرداد 1395 ساعت 22:14

سلام.همین الان به این فیک برخوردم... هم از اسمش خوشم اومد هم عکسش
میخوام شروع کنم.
راجبه تیزر.... بنظر میاد همه چی قراره سخت باشه من برم شروع

درود عزیزم
اره شرایط سخته

s.a_niko جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 10:14

لی جونکی؟؟؟؟؟
جییییییغغغغغغغ
حتما اینو میخونم
برا اولین بار هم سعی میکنم سسایلنتیرو کنار بذارم

jr charisma سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 15:39

سلام میترا جان
سلام عسل جون

غلد نکنم ایونهه این ف.یک عند غمه
عاقا من طاقت ندارم
من طاقت اشک دونگول رو ندارم
من طاقت جدایی نبخشیدن و بدتر از اون یه پایان غم انگیز ندارم
عسل جون دقت کن اگه پایان هم مثل شروع غمگین باشه خون من گردنته!


شیتوک
شیوون
از این تیکش بسی راضی بودم
نایس

مرسی میترا جان
دستت دردنکنه عسل جون

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 21:03

بنویسم عسل؟ اسطوره ر ق ص؟ مرا بیین؟ یا همشون؟
اول از همه از میترا جون و عزیزی که کمک کردن ممنونم
و ببخشید من به اینترنت دسترسی نداشتم! اومدم نظرا رو خوندم و کلی ذوق کردم
Hadisجان : متنش خب واقعا چی بگم اما واقعا گنگه میدونم
fatemechoiجان : شیون هم میدوستم.. WOWچه دقتی ممنون موقعی که عکسا را انتخاب میکردم اصلا به این مسئله توجه نکرده بودم جالب بود
الینا جان
طاهره جان : خوب بود و راجب حدست یه جاهاییش درست بود
Sheydaجان : موافقم
faezehجان :
hastiجان و fatemechoiجان و تک شاخ جان : راجب ژانرش هیچ نظری ندارم
تک شاخ جان : برم "قراره بمیرم؟" پیدا کنم و بخونم راجب حدست خب یه جاهاییش درست بود
المیرا10 جان : کنجکاو شدم...
dinaجان : امیدوارم بتونم راضیتون کنم
sss501جان :
m&e&dجان: ممنون که حس عکسا رو گفتی خوشحالم که حداقل توی پیدا کردن عکس تونستم تا حدودی موفق باشم ممنونم
zohreجان : خوب باشی

sogand یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 20:36

وای چقدر سختی قراره بکشن شخصیتای فیک ولی باید جالب باشه مرسی که قراره بذاریش

zohre یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 18:07 http://zohre.l.b.2017

هالمونی من الانحال ندارم اومدم بگم میدونم ک خوبه ولی میدونی قلبم ضعیفه رحم کن بعدا باخودت صحبت میکنم دوست ارم

m&e&d یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 16:49

سلام .حال شما؟ خوبین ؟ ایول دارین قدرت توهم و حدسیات مارو اندازه میگیرین:
1- معرفی نسبتا سرنخ داد دستمون
2-حس درامای وحشتناک و حقایق وحشتناک تراز اون,وحس عمیق عشق بی فرجام البته بستگی به همت عالی طرفین داره.
3- اهان این سوال کمی سخته چون هیوک بعضی مواقع عاشقه و بعضی وقتا خیانتکار,دونی بعضی وقتا مظلومه و بعضی وقتا ظالم ,مینی یه حالت مرموز داره,شیون به نظر مرد زندگی میاد اگه با وجود هان گند نزنه به زندگیش,هنری که قربونش برم لابد کوچکترین عضو این گروهه میمونه توکی جان که اونم فکرمیکنم یار جدانشدنی وهمراه همیشگی و شریک غمهای یادونیه یا هیوک,یونهو همکار توکیه وشاید دوست نزدیکش خسته شدم دیگه بقیه هم ول معطلن.
4-توهمات و چرت وپرتام هم از قطر تو مخ پوک بنده

sss501 یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 15:00 http://8pic.ir/images/utew765etm00rr30jhia.gif

salam
akh juuun eunhae jadiid
mmmmmmmm be nazaram bayad ghashang bashe axa ham k khube...dust daram zudi kollesho kamel bekhunam
mer30 fiiiighting

dina یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 02:10

معرفی خوب بودوخوشم اومداولش که خوندم سردرگم بودم واحساس کردم اون داستان باحالی که انتظارش رودارم نیست اماحالاامیدوارم فکرواحساسم اشتباه باشه واماعکسهاوشخصیتهاخب راستش دونگهه روکه دیدم تعجب کردم برای اولین باردیدم خیلی جدیه راستش شخصیت ماهی وبامزه بودن خیلی بهش میادامااینجاهم عالیه ،هیوک هم فوق العاده است وشیوون هم مثل همیشه خیلی مهربون وجذابه،بقیه هم عالین...

المیرا10 یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 01:15

من هنو مغزم هنگهه
چهارسعت زبان داشتم مخم کامل هنگیده..اوف
اوی فیک جدید چه خوب الان حتی مقدمشو هم نخوندم
عسل خانم نویسندشه؟
چه خوب
راسیتی کسی انیمه رو داره؟؟
به من جواب بدین پس نیازمند انیمه هستم..دیگه مغزم پوکید ازفیک..یکم دلم انیمه میخواد از همون انیمه که وب الی گذاشته میشد
مدیونی فکر بد کنیااا
تمام جوامع الفی همه دارای مغز های پاک و معصومی هستن

من برم بگردم یه ف//فلل شکن دانلود کنم بلکه بتونم برم تو سایتایی که ف//ل/فل شدن
برا دانلود انیمه
مرسی

تک شاخ شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 21:16

سلام
راستش میتراخانوم،من قبلنا اینجوری نبودما! از وقتی فیک "قراره بمیرم؟" رو خوندم،اینطوری شد! ینی با خودم گفتم من چیم از یسونگ کمتره که اون پیشگویی کنه و درس از آب دربیاد ولی پیشگوییهای من 180درجه غلططططط!
اگر بخواییم واقع بین باشیم،ینی براساس واقعیتهای زندگی این دو نفر حدس بزنیم،قاعدتا اونی که خیانت میکنه و گند میزنه به زندگیشون،هیوکجه س و اونی که سرکوفت میزنه،دونگهه!!! نه اینکه دونگهه اهل خیانت و خرابکاری نباشه ها،نههههههه، هیوکجه ذاتا اهل سرکوفت زدن نی!...ولی نمیدونم چرا یه حسی به من میگه عکس اینه!
درمورد پوسترم،اگه منظورت خود پوستره،باید بگم که ایده ی نویی نداره ولی اگه منظور عکسای داخل پوستره،منم کاملا با فاطمه چوی موافقم!
فقط امیدوارم فیکش غمگین باشه!
مرسی خانوم جان

hasti شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 16:41

مررررررررررسی
خیلی اون متنه سنگین بوود اووونی کمرم شکست که هیچ هیچیم نفهمیدم فقط فک کنم فمگینه
خاک تو سرم با این گیراییم
اووونی جووونم زود تر بزااار کی میزاری؟؟؟
همه سواالاتو جواب میدم حتما فقط...هپی اند عه؟؟
راجبه عکساام...همشون خوووف بووودن مخصووصا مینی..........پخخخخخخخخخخخ...یوهاها
اوون منتظرماااا زووود تر بذار
مرررسی

faezeh شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 16:31

سلام خویید ....پوسترش که قشنگه ...فک کنم هیوک زیر قولش میزنه ...البته امیدوارم اینجوری شه ....دوس ندارم دونگی بد باشه ...خیلی غمگینه ...مرسی عزیزم منتظر پارت اولم خسته نباشی ...اها معرفیم خیلی خوب بود خدافز

Sheyda شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 15:15

چقدر درد و رنج
بی صبرانه منتظر شروعش هستم
مرسی عزیزم

طاهره شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 14:24

سلام عسل جون.مرسی به حاطر فیک جدید
حدسیات من...
دوقلب عاشق مربوط به دونگهه و هیوک
دونگهه زیر قول میزنه
پشیمون میشه و برمیگرده
وقتی برمیگرده میبینه هیوک دیگه تنها نیست پای مینی به زندگیش وا شده
برای بدست آوردن دوباره عشق مجبوره که حضور یکی دیگه کنار عشقش رو تحمل کنه تا ثابت کنه که برگشته سر قول و قرارشون
درنتیجه بارها قلبش میشکنه
نههیوک هم از این دوری دونگهه و اینکه عذابش میده خودش همونقدر زجر میکشه
نهایتا به اینجا میرسن که هر دو دارای دو قلب عاشق ولی حسابی زخم خورده و درد کشیده ان و دونگهه به خاطر رفتنش و هیوک به خاطر نبخشیدنش هر دو پشیمونن و اشتباه کردن.
لیتوک و شیوون هم زوج هستن و در این بین شاید کمک بکنن به حل روابط ایونهه
دیگه همین فوری به ذهنم رسید.

الینا شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 14:00

من منتظر فیک هستممم
ممنووون عزیزمممم

fatemechoi شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 13:01

سلام میترایی
اخجون یه فیک جدید که شیوون هم داره
من بی صبرانه منتظر اپ این فیک هستم
همه چی خوب بود هم معرفی هم پوستر
خوب راجع به اینکه عکسا چه حسی بهم داد باید بگم همشون تقریبا شادن جز ایونهه نمیدونم چرا ولی احساسم بهم میگه که یه ایونهه غمگین داریم
ممنون میترا جونم که قراره این فیک رو برامون اپ کنی و ممنونم از عسل جون که این فیک رو نوشته

Hadis شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 12:21

سلام ب نظر خوب میاد ولی راستش از اون متن سر در نیاوردم !! موفق باشی. راستی اولشو کی میذاری ؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد