EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

مرا ببین پارت 1



درووووووووووووود بر همگی

وقتتون بخیر

خب با اولین پارت این فیک اومدم ....

خب این فیک از الان رمزدار هس ... فعلا همین رمزش هس تا تعداد خواننده هاش مشخص بشه

بعد رمزش تغییر میکنه فقط به خواننده های ثابتش رمز میدم

درضمن به هیچ عنوان توی فیک نسبت به هیچکدوم از شخصیتها حرف بدی زده نشه اوکی؟

بزارید تا همه چی مشخص بشه .. اورین عزیزانم


خب رمز : lookatme


پارت 1

نظرات 55 + ارسال نظر
Maryam سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 23:13

وای چه حس بدی
بغض کردم واسه هیوکی... چرا دونگهه اینجوری میکنه

اره خیلی بده
بالاخره میفهمی
ناراحت نشوووو

pary شنبه 14 آذر 1394 ساعت 20:23

نمیتونم دانلود کنم چون شلتر شده!!
لینک دیگه ایی موجود نیست؟

sss501 یکشنبه 22 شهریور 1394 ساعت 20:52 http://8pic.ir/images/utew765etm00rr30jhia.gif

salaaam
man chand parto ghable khab ba gushim khundam
vali kami sakht bud k cm bezaram ine k emruz ba lap oomadam inja goftam ta yadame biyam anjam vazife.

meeeeer3o

دونگهه که خیانت نمیکنه نع??? راجبه خودش خیلی مطمئن بود هیوک هم که میگه حس کرده خب خیلی تناقض داره که.....امیدوارم چیزی خراب نشه خراب که هست منظور سوئ تفاهماااا حل شه....
عالی بود کلی حال کردم خیلی فیک جذابیه فایتینگ....

ChoiHoney دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 18:29

آره دارخ خیانت میکنه....

هیوک انقد عاشقشه که تشخیص بده...

zohre چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 02:48 http://zohre.l.b.2017

سلام مرسی هالمونی بنظرم دونگی خیانت نکرده این فقط تصوره هیوکه اللبته همه چیزی امکان داره.
دراینده بدبخت شدنه هیوکو مشاهده میکنیم و اینکه
هالمونییییی من طاقت فیک غم ندارم ترو خدااااا

Selma سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 00:37

ممنون گلم خیلی خوب لود

sara83 جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 10:10

مرسی داستانش خوشمل بود خسته نباشی

fishbumnim پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 17:23

اوه...رمزش که روش بود ببخشید
خیلی خوب شروع شده داستان...
بیچاره هیوکی...اصلا من هیوکی مظلوم و عاشق میدوستم...
دونگهه مشکوکه...شغلش چیه؟؟!!!نکنه پلیس مخفی چیزیه شبا میره بیرون...
شیون زن نداره آیا؟؟؟میشه اگه زن نداره هیچولو بیارین مزدوج کنین اینارو...
با تچکر

fishbumnim پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 17:14

سلام من اینجا جدیدم
میشه رمزو برا منم بفرستین
با تچکر

yasaman پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 12:01 http://yoyo.com

خخخخخیلی قشنگ ممنون

*مهتا* چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 15:50

سلامممممم گلم
هییییی نه بابا دون دون من نه خیانت کاره نه دروغگووووو حالا ببینین کی گفتم
قشنگ بود ممنون گل نخسته

ستاره چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 14:00

آقا این سوالات رو که خوندم یاد محاسبه های شغلی و تف///تیش عق//اید افتادم...
با درود بر یگانه لیدر بزرگ سوجو و تمام الف های جهان لیتوک کبیر شروع میکنم....
1هر چی نویسنده بگویند...
2 هرچی نویسنده اراده نماید....
3ما تسلیم محض اراده ی نویسنده فی//ک هستیم....
.
.
.

. و من الله فانتینگ

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 09:28

از همگی عز یزان ممنونم

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 09:27

تک شاخ جون
خب میدونی جدیدا هیوک برام خیلیییییییییییییییییییییی ماه شده
جدیدا حتی دانشگاهم میرم توی راه تا برسم به دانشکده همش توی راه اسم هیوک میاد توی ذهنم!گاهی بلندم اسمش میگم!!
یکی منو ببینه میگه این دختر خله!!!
من هیوک می دوس تَم <3
دوس دارم ^_^
برای همین آدم خوبام (کسایی که خیلی میدوستمشون)خیلی نفسن!
اذیت میشن! اما همیشه معصومِ من باقی میمونن
البته بماند که قبلا هیوکی رو بد مینوشتم(توی تک قسمتام مشهوده) آخه بهش نزدیک نبودم!!!
من الان سرشار از ابراز اح سا سا ت شدم
یکی منو بگیره

asi چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 07:40

داستان جالبیه..ممنون...

الینا چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 01:17

داستان از هپین اول پر از ابهامه
و عالیههههههه
ممنووون عزیزممم

Selma چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 01:14

Salam golm ramzesho be manm midi??

aramis چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 00:32 http://shineeangels.mihanblog.com

واو.. داستان چه ضربه ای شروع شد....
از همین قسمت اول ادمو وادار میکنه فکر کنه و احتمالات مختلف رو در نظر بگیره...
دونگهه داره خیانت میکنه.. اما چرا؟
هیوک چی براش کم گذاشته مگه؟
صبر میکنیم تا ببینیم نویسنده گلمون چه کرده...
ممنون گلی.. کارت درسته

sara nik چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 00:07

سلام فیک شروع خوبی دارهه ولی حدس زدن اینکه واقعا خیانت میکنه یا نه سخته واقعا من جدا نظری ندارم براش

paniz سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 20:12

ممنوننن

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 19:29

تک شاخ جون فحش آزاد...
باور کن اسمت میبینم کلی هیجان زده میشم
ایمیلم میترا بانو داره
اگه دوست داشتی خوشحال میشم گاهی باهم بحرفیم
البته با اجازه میترا بانو

تک شاخ سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 19:02

نمیدونین وختی میبینم نظرم انقد واسه نویسنده مهمه،چقد ذوق میکنم و خرکیف میشم!...مرسی عسل خانوم
واقعیتش عسل جان! اگر خوب دقت کرده باشین من تو کامنت قبلی تقریبا راجبه نظرات شخصی خودم حرف زدم؛اینکه اگه جای شما بودم چیکار میکردم و نهایتا چی میشد! رو کلمه "واقعا" تأکید کردم؛ چون فکر میکنم هیچ خیانت واقعی قرار نیس تو این فیک اتفاق بیفته و هیچ حسی گندتر و مزخرفتر از این برام نیس که بشینم داستانی بخونم که سراسر غمگینه و قراره روان من رو بهم بریزه فقط سر یه اشتباه!!!...ببخشید اگه انقد رکم و امیدوارم این فیک به اون چیزی که تو ذهن منه،حتی نزدیکم نباشه!
اتفاقا منم اخیرا یه فیک غمگین میخوندم که نکبت و بیچارگی ازش میبارید! از قضا نویسندشو خیلی دوس دارم و فیک هم به قلم زیبایی نوشته شده بود ولی پایانش کاملا منو شکه کرد! یه فیک که سطر به سطرش حس بدبختی بت القا میکرد،نهایتا شد هپی اند!!!!!!!!!...به جِد میگم که آزارم داد!
بگذریم....
"""دوس دارم فکر کنم دونگهه بیماره! هیوکجه دچار سوء تفاهم شده! تحمل نمیکنه! خیانت میکنه و زندگیشون جهنم میشه! اما وقتی متوجه اشتباهش میشه که دیگه خیلی دیر شده! دونگهه ای که بخاطر هیوکجه به همه چی پشت پا زده،اونو بدلیل فراموش کردن عهدشون سرزنش میکنه! هیوکجه بد کرده و تاوانش از دست دادن دونگهه برای همیشه س! دونگهه زودتر از اونچه که باید میمیره! بهمین راحتی!..."""
راستش دوس داشتم کلیت داستان،این باشه! نه اونچه که الان تو ذهنمه!!!!
اینم از شرح و تفصیل نظر حقیر...
عسل عزیز،من که تا همینجاشم عاشق اسطوره رقصتونم...مطمئنم وقتی میگین مراببین یه چیزی ورای اسطوره رقصه، پس حتما همینطوره و بنده بیصبرانه منتظر ادامشم...
شما تنها نویسنده ای هستین که یه چیزی بیشتر،خیییییییییلی بیشتر از احترام براتون قائلم! عذر میخوام اگر زیاده روی کردم یا یه جاهایی بی پروا حرف زدم! هممممممشم تقصیر خودتونه که زیادی بهم رو دادین!
دوستون دارم و شرمنده ام که مثل همیشه پرحرف بودم

zara سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 17:20

نچ....نمیتونم قبول کنم دونگهه خیانت کرده باشه.هیوک صد در صد داره اشتباه میکنه.و بعدا پشیمون میشه فقط امیدواذم دیر نشده باشه.من فک میکنم دونگهه یه کار پیدا کرده یه چیزی مثل پرستاری یا نگهبانی یه کار شبانه.حالا هم استخدام شده واسه همین میگه تبریک بگو چه میدونم یه همچین چیزی.خیانت نکرده عمرا.مرسی عزیزم یه بوووووووووووووووس گنده.منتظر پارت بعدش هستم.

فاطمه سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 17:05

سلام ممنون بابت فیک
خب چرل ساکته هیوک تعقیبش کنه یا بپرسه کجا میره

JR Niloo سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 17:02

اشتباه کردم
هیوک دونگول رو ترک نمیکنه!
اخه با وجود ابنکه فک میکنه دونگول خیانت کاره باز دوسش داره
پس طبیعتا بعدا هم نمیاد ولش کنه!

باران سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 16:53

سلامممم عزیزممم . مرسی.
طفلی هیوک...
دونی چطور میتونه با این رفتارهاش هیوک رو آزار بده..

مائده سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 16:11

فوق العاده .من به فداى هیوکم بشم

JR Charisma سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 16:08 http://nuest-jr-story.mihanblog.com

یه فکر به شدت مسخره دارم که نمیدونم بگم نگم!
از اونجایی که هیوکی خیلی مطمئنه و بوی ...شنیده از دونی
به نظر میاد دونی خیانت بکنه
ولی دونی به هیچ چیز شک نکرد..این عجیبه
یعنی این که میدونین من وقتی کار اشتباهی میکنم همش نگرانم ببینم کسی چیزی فهمیده یا نه..به کوچیک ترین چیزا حساس میشم
پشت کنکور بودم ولی همش داشتم فیلم و اینمه و داستان دان میکردم..یه ذره هم نمیخوندم..بعد داداشم اومد گفت لبتابم خرابه لبتابتو یه روز بده دستم
منم سریع رفتم کل اثار جرمم رو حذف یا در دورترین پوشه های لبتاب هایدن کردم
فرداش داداشم از یه چیز دیگه عصبانی بود من فکر میکردم پوشه ها رو دیده نزدیک بود خودمو لو بدم تا مرز سکته رفتم!
خب ولی دونی خیلی خونسرده و تازه خبر خوشم داره!خوشحالم که هس
پس احتمال این که دون دون خیانت کنه خیلی کم میشه
حالا اون حدس مسخرهه ام رو میگم!
شاید دونی رفته اونجایی که ا س پ ر م خودشونو میدن بانک اس پرم!به خاطر همین بو چیز میده!
مسخره هم خودتونین


بعد در ادامه این هیوکیه که دون دون رو ول میکنه
اخه کسی که از ثروتش بگذره و بیاد زن هیوکی بشه عجیبه براش ترک کردن


البته تو بعضی از داستانا اونی که ترک میکنه پولدارس چون تحمل بی پولی نداره ولی اینجا هیوکی خیلی به عشقشون مطمئنه!

از طرفی چون خیلی عشقشون بزرگه باید یه دلیل محکم برای ترک کننده باشه
سوتفاهم در مورد خیانت میتونه گزینه خوبی باشه

خو دیگه من هنگ شدم
شایدم واقعا دونی خیانت کرده و اخرم هیوک رو ترک میکنه من چی میدونم اصن!
خیلی ضایع میشم بعد این همه تحلیل ببینم داستان بلکل فرقه نه؟
اون موقع به روم نیارین دیگه!

jr charisma سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 16:05

یه فکر به شدت مسخره دارم که نمیدونم بگم نگم!
از اونجایی که هیوکی خیلی مطمئنه و بوی ...شنیده از دونی
به نظر میاد دونی خیانت بکنه
ولی دونی به هیچ چیز شک نکرد..این عجیبه
یعنی این که میدونین من وقتی کار اشتباهی میکنم همش نگرانم ببینم کسی چیزی فهمیده یا نه..به کوچیک ترین چیزا حساس میشم
پشت کنکور بودم ولی همش داشتم فیلم و اینمه و داستان دان میکردم..یه ذره هم نمیخوندم..بعد داداشم اومد گفت لبتابم خرابه لبتابتو یه روز بده دستم
منم سریع رفتم کل اثار جرمم رو حذف یا در دورترین پوشه های لبتاب هایدن کردم
فرداش داداشم از یه چیز دیگه عصبانی بود من فکر میکردم پوشه ها رو دیده نزدیک بود خودمو لو بدم تا مرز سکته رفتم!
خب ولی دونی خیلی خونسرده و تازه خبر خوشم داره!خوشحالم که هس
پس احتمال این که دون دون خیانت کنه خیلی کم میشه
حالا اون حدس مسخرهه ام رو میگم!
شاید دونی رفته اونجایی که ا س پ ر م خودشونو میدن بانک اس پرم!به خاطر همین بو چیز میده!
مسخره هم خودتونین


بعد در ادامه این هیوکیه که دون دون رو ول میکنه
اخه کسی که از ثروتش بگذره و بیاد زن هیوکی بشه عجیبه براش ترک کردن


البته تو بعضی از داستانا اونی که ترک میکنه پولدارس چون تحمل بی پولی نداره ولی اینجا هیوکی خیلی به عشقشون مطمئنه!

از طرفی چون خیلی عشقشون بزرگه باید یه دلیل محکم برای ترک کننده باشه
سوتفاهم در مورد خیانت میتونه گزینه خوبی باشه

خو دیگه من هنگ شدم
شایدم واقعا دونی خیانت کرده و اخرم هیوک رو ترک میکنه من چی میدونم اصن!
خیلی ضایع میشم بعد این همه تحلیل ببینم داستان بلکل فرقه نه؟
اون موقع به روم نیارین دیگه!

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 14:20

امیدوارم اونقدری که ازش تعریف کردم ارزشش داشته باشه

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 14:09

تک شاخ جون اتفاقا من نظرم راجب به پایان همینه
یه داستانایی واقعا آدم میخونه که بره که به آخر غم انگیز برسه....یدونه میخوندم(اسمش یادم نیست!)که آخرش شاد تموم شد تمام حسم پرید ینی کل داستان داغونم کرد منتظر بودم آخرش غمگین تموم بشه بعد بهم رسیدن حسم پرید!
نمیدونم آخر این داستان چی میشه!
اما حتما بهم بگو نظرت چیه

*marziyeh*جان نکته جالبی بود

*marziyeh* سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 13:36

سلاااااااااااام خوبین؟؟؟
من فیک جدید دوست دارم.

خب شروعش خوب بود دیگه.
گره داستان از همون اول توش معلومه.

اما فکر نمیکنم خیانت به اون صورتی که تو فکر هیوک و همه هست باشه.
اخه کسی که خیانت میکنه. یکم حساش با دونگهه فرق داره.

دیگه زیاد اهمیت نمیده که طرف قبلا چه عادتایی داشته الان نداره.

باید منتظر بمونم.

مرسییییییییییییییییییییییییی

تک شاخ سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 13:19

راستش من اگه،اَگــــــــــــــــــــــــــــــــــه جای نویسنده بودم،ترجیح میدادم اون کسی که "واقــــــــــــــــــــــعا" خیانت میکنه،هیوکجه باشه! مخصوصا که خرابکاریاش فقط از روی یه سوء تفاهم یا سوء تعبیر بوده باشه! آخر سرم کسی که طرف مقابلش رو ترک میکنه،خودش باشه!!!...خیلی دویلم،نه؟!
راستش همونطور که قبلنم گفتم،سرکوفت زدن تو ذات هیوکجه نیــــــــــــــــــــــست! غیر اینه؟!...چیزی که برای من مهمه اینه! وگرنه اینکه کی این وسط واقعا خیانت میکنه یا اینکه فقط به چشم طرف مقابلش خائنه،واسم اهمیتی نداره!!!...هرچند بازم بیشتر به دونگهه میاد که اهل خیانت باشه تا هیوکجه!!!...دوس داشتم تو این داستان هیوکجه یه خائن واقعی باشه...حس عجیب و مسخره ای دارم!
فعلا که خدا رو شکر نه من جای نویسندم که دویل بودنم گل کنه و نه چیز زیادی از داستان معلومه!
بنظرم هیوکجه یه مدت دیگم تحمل میکنه ولی طاقتش یهو طاق میشه!...جوری که زندگی جفتشونو نابود میکنه!
فقط اینکه اگر تو معرفی توضیح کاملی از داستان دادین،مطمئنا یکی،دیگری رو ترک میکنه! حالا یا با مرگش یا اینکه میره که بره!!!
نه اینکه کلا فیک غمگین دوس داشته باشم، ولی بعضی وقتا خیلی دلم میخواد داستان بدست هیوکجه غمگین بشه با یه پایان غم انگیزتر برای دونگهه!
بهرحال ممنون از خانوم عسل و خانوم میترا....

sara سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 03:47

سلام عزیزم ، مرسی از داستان جدیدت ، چرا رمز رو اینقدر تابلو گذاشتی ؟ مشکلی براتون پیش نیاد یه وقت ؟ موفق باشی

لیلا سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 01:14

اوووف!ازیه طرف اینهیوک خیلی مطمئنه که دونگهه داره خیانت میکنه!ازیه طرف هم 1هفته واسه شروع خیانت خیلی زوده،مگه اینکه مجبورشده باشه!ولی خب چرا دونگهه دروغ میگه؟!شایدهم واسه سورپرایزی چیزیه!‏
نمیشه ازقسمت اول فهمید!‏
ممنون

dina سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 01:03

اوه خدای من نمیدونم بایدچی بگم اماراستش نمیدونم چرامن فکرمیکنم که هیوک اشتباه میکنه،واون بووعرق تنش دلایل دیگه هم میتونه باشه...ومناسبت شب که بیرون باهم شام بخورن هم اینه که شایدتولددونگهه باشه یاسالگردچیزخاصی که هیوک فراموش کرده...خب به نظرداستان جالبی میادتوی پارتهای بعدمیشه حدس زد...مرسی

اسطوره ر ق ص=مرا ببین=عسل سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 00:36

یعنی آیا قراره شخصیتا چه جوری باشن؟ آیا؟
خب اگه اجازه بدین مثل معرفی یکی-یکی اسم نبرم چون اگه بخوام اینکار بکنم آخرِ داستان همین الان تعریف میکنم!
خب حدسیات چندنفر بطور مرموزی شبیه اتفاقایی که قراره بیافته
و اما
بعضی حدسیات بطور قابل توجهی جالب و هیجان انگیز بودن و میخوندمشون به این فکر میکردم که چطور راجب این فرضیه فکر نکرده بودم!
فکر میکردم پیشرفت کردم اما انگار هنوز خیلییییییییییییی کار دارم
از همگی سپاس

Estel دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 23:54

سلام مرسی بابت فیک
من فکر میکنم که دونگهه داره خیانت میکنه چون هیوک حتی یه درصد هم شک نداره
در مورد خبر خوشش واقعا هیچ نظری ندارم ولی شاید اونقدرها هم به هیوک خوش نیاد
و به نظرم هیوک تاقسمت بعد بیشتر نمیتونه دووم بیاره‌
فیک خوبیه
از الان دووووووووووسسسسسسسسسسش دارم

eli دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 23:32

فکر نکنم خیانت کنه...شاید شب کار شده و شبا میره سر کار
مثلا سر کار توی باررر
نه بابا به دونگهه خیانت نمیاد
مرسیییییییییییی

hana دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 23:17

Agha be nazare manam ke donge khianat nemikone...behesh malome ...asan hesam be man mige donge khianat nemikone...elahi hyuk...ke asheghe...
Mersiiiii kheyli ali bod...

زهرا س دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 23:11

Oh gosh!! شاید دونگهه داره کار میکنه تا پول دراره برای زندگیشون!

sheyda دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 23:06

ماهیم اهل خیانت نیست
حتما بخاطر ماموریتی چیزی شبا تا دیر وقت میمونهحتما بخاطر موفقیت شغلیش از هیوکی شام میخواست
وونی زن نداره
مرسی عزیزم

hasti دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 23:03

خیلی خووب بووود اووونی مررررسی
یکم گیج کننده بووود
نمی دووونم ولی اخه دونگهه و خیانت؟؟ حداقل اگه خیانت می کرد از رفتار هیوک یکم باید به خودش شک می کرد...نه!!!؟
شاید تولدشه؟ یا سالگرد ازدواجشون...نه سالگرد ازدواج بود هائه ام باید تبریک می گوف...همون تفلد فک کنم..
من اگه بودم زیاد نمی تونستم تحمل کنم ولی هیوک باید تا اخر عمر پیشش بمونه چون ایونهه ایز ریل

طاهره دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 21:39

یعنی دونگهه واقعا خیانت میکرده؟؟نمیدونم چرا احساس میکنم اینطور نیست یعنی خیانت به اون معنا نیست.دونگهه هنوزم عاشق هیوکه. نمیدونم چی بگم چون واقعا چیز خاصی از داستان دستگیرم نشده.پس صبر میکنم ببینم واقعا چی شده.
مررررسی عزیزدلم.به نظر فیک خوب ولی پر از غصه میاد.

sogand دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 21:32

خوب با قسمت اولش کلی سوال تو ذهنمون گذاشتی البته باید داستان جلو بره تا بفهمیم چه خبره ولی امیدوارم دونی خیانت نکرده باشهای جانم هنری بچه وونیهمرسی

زهرا دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 21:23

سلام عالی بود مرسی امان ازدست این دونگهه الاهی بمیرم واسه هیوک

!nunush دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 21:21

سلااام مرسی بابت فیک جدیدتون.
به نظر غم انگیز میاد امید وارم تا اخرش دووم بیارم و بخونم!
نههههه…دونگهه به هیوک خیانت نمیکنهههه!!! حتما یه دلیلی داره.
دلیل برای خیانت نه ها! برای تا دیر وقت بیرون بودن! هیووووووک اشتباه نکن همچنان عاشق بمون معلوم میشه به زودی…!
مرسی و خسته نباشید

تارا دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 21:09

سلام
فعلا نمیدونم جی راجب دونگهه یا هیوک بگم
فقط مرسیییی گلم
خوب بود

Mahsa دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 20:57

نگوکه دونگهه داره خیانت میکنه که جفت پامیام تومانیتور....
اخه چرا?????
هیوکم که مثل همیشه عشقه عشق.....
مرسی عزیزم
بوووووووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد