من فکر میکردم شاید حافظشو از دست بده فکر نمیکردم نابینا بشه بیچاره هیوکییییییبیچاره دونگهه من دلم برای هر دوتاشون میسوزه دونگهه اشتباه کرده خطا کرده حالا هم داره تاپانشو پس میده تاوانشم اینکه پرپر شدن عشقشو به چشم ببینه ممنون عسل جونم عالی بود ممنون میترای عزیزم
بایو طفلک یه غلطی کرد خودش توش مونده مث چی. هی بزنینش تو سرش. دونی دیگه هیوک رو ول ننیکنه هر جور شده دوباره اعتماد هیوکو بدست میاره. مررررسی عشقولیه من
خوب شد که هیوکی زنده موند بااینکه یه سری از حساشو از دست داد ولی همینکه زنده ست خودش خیلی خوبه دونگهه الان باموندن پیشه هیوک میتونه عشقشو ثابت کنه و من نمیتونم عشقه هیوکو بگنجم واقعا عشقش بزرگه مرسی عزیزم
سلام. وای چقدر دلم برا فضای اینجا تنگ شده نهایتا وقت کردم بیام و بخونم ولی فعلا تو حس وحالش نیستم که بخوام نظری راجع به دونی و هیوک بدم حساسم فعلا کمی قاراشمیشه باید ارامش پیدا کنم و بدون دغدغه ببینم چی به چیه . با عجله خوندم که موضوع از دستم درنره ممنون عزیزم.براهمه ارزوی سلامتی دارم
سلامممم عزیزممم . مرسی. هیوک حق داره به عشق دونی شک کنه...امیدوارم دونی از روی عذاب وجدان با هیوک نمونه...والا منم به عشقش شک دارم...یه روز متوجه نبود.دو روز متوجه نبود...آخه شیش ماههههه...
من میخوام گریه کنم..ایندیگه چی بود سرشون اومد؟؟؟؟!1!! دونگهه خیلی ناگهانی متوجه اشتباهش شد..خیلی بی دلیل رفته بود,خیلی بی دلیل برگشت..شاید به تلنگر نیاز داشت تا یادش بیاد چقدر عاشقه... و اینکه هیوک ممکنه نتوننه بهش اعتماد کنه,با اینکه حرفاش بوی پشتیبانی ازشو میده اما ته دلش نسبت بهش بی اعتماده و باورش نداره
دونگهه عاشقه... هیوک هم عاشقه... ولی اعتمادش به دونگهه از بین رفته.به نظر من با اتفاقاتی که توی این قسمت افتاد خیالمون باید از بابت عشق دونگهه راحت باشه من فکر نمیکنم دونگهه دوباره خیانت کنه. ولی چلنج اصلی اینه که هیوک بتونه دوباره اعتماد کنه. تا اینجا هیوک به نظر من خیلی عاشق تصویر شده ولی اگه بتونه بدون دیدن بدون خواستن مدرک و دلیل به دونگهه اعتماد کنه یعنی بازم یه هوا عاشق تر شده. هیوک وقتی سالم بود با استشمام عطر یه نفر دیگه رو تن دونگهه،با دیدن خیانت دونگهه با چشماش مطمئن بود که دونگهه داره خیانت میکنه ولی حالا هیچ راهی برای باور وفاداری دونگهه نداره. بخشیدن خیانت یجورایی خیلی راحت تره تا اینکه هرلحظه این توهم رو داشته باشی که داره بهت خیانت میشه. فک کنم از اینجای داستان هیوک دائم این پارانویا رو داشته باشه که دونگهه عاشقش نیست داره بهش دروغ میگه داره پنهانکاری میکنه داره خیانت میکنه...از اون طرف هم دونگهه همش دنبال اثبات عشقش به هیوک باشه...کار دونگهه این وسط خیلی سخت شده. سپاسسسسسسسسسسسسس یه چیز دیگه...اینجا جفتشون عاشق همن ولی رابطشون بیشتر شبیه عشق یه طرفه شده...تو عشق یه طرفه آدم تو تنهایی خودش عاشقی میکنه و انتظار وصال از طرف مقابل نداره...هیوک تنهایی داره عاشقی میکنه امیدی به وصال با دونگهه نداره...از اون طرف دونگهه هم تنهایی داره عاشقی میکنه چون اعتماد هیوکو نداره و داره رونده میشه...
سلام من یه مشکلی دارم اینه که چرا شیوون برای بچه دار شدن به لیتوک خیلنت کرده؟؟ میشد بدون اینکه با یه زن دیگه بخوابه بچه دارشن مرسیییییییی بابت فیک خوبت
هــــــــــــــــــــــــــــــعی به نظرم تو اینکه دونگهه عاشقه هیوکه شکی نیس ولی باور کردنه این قضیه برای هیوک مشکله چون ب هرحال هرکسی دوست داره که یه زندگیه عالی و با رفاه کامل داشته باشه و هیوک فک می کنه که دونگهه با زندگی کردن با اون دچار مشکل میشه و اون زندگی رو دوست نداره...فکر می کنم هیوک بخاطر این قضیه و خوب از دست دادنه سلامتیش اجازه میده که دونگهه خیلی راحت بره اما دونگهه ممکنه که اشتباه برداشت کنه و فک کنه که این راحت گذاشتن از طرفه هیوک برای اینه که اون شش ماه نبوده هر.ز.گی کرده و به هرحال هیوک ممکنه دیگه دوسش نداشته باشه و این قضایا باعث سوءتفاهم بشه برای هرد طرف... ببخشید من حدس زدنم خیلی ضعیفو داغونه.... یه چیز دیگه یه 95 درصد احتمال می دم می خوای دق مرگمووون کنیاااا باااااازم مررررسی عسل بانو و مرسی میترا جون
من یکم ازت دلخورم دوستم اخه چرا گلم اینقدر غمگین باید بشه یعنی نمیشه بیناییش برگرده ؟ دوستم خواهش میکنم تو که نویسنده ی گلی هستی تو که خانومی تو که .... جون بروبچ یه امیدی بزار
سلاااام به نظر من دونگهه فقط از روی عذاب وجدان پیش هیوک نمونده . اون هیوک رو واقعا دوست داره ولی وقتی هیوک نبود و اون یه بار دیگه مزه پولدار بودن رو چشید ، فکر کرد پول جای هیوک رو پر میکنه . ولی همین اتفاقات باعث شد بفهمه چقدر اشتباه کرده . دونگهه دوباره فهمید که عش/قش به هیوک خیلی بیشتر از علا/قه اش به پوله اما توان این فهمیدن خیلی سنگین بود . هیوکی بینایی و چشایی و بویاییش رو از دست داد و حالا دونگهه عذاب میکشه و خودشو مقصر میدونه. واقعا هیوک خیلی ضربه های بزرگی خورده . ولی هنوز دونگهه رو دوست داره و به خاطر همین میگه اگه اون میخواد بره بهش این اجازه رو میده . ولی من فکر میکنم دونگهه باهاش میمونه. ولی اینکه هیوک باور کنه دونگهه هنوز دوسش داره یک کم سخته . مخصوصا با اتفاقاتی که افتاد. ممنون عزیزم . بسیار بسیار عالی بود.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
hyukkkiiiiiiiiiii bichaaree gonaaaaah dareeee halaaa chejuri surate maahe dadashamo bebineeeee
meeeer30..nakhaste
khob man ta inja khunde budam..
akh jun parte 12 ro ham gozashti beram bekhunamesh
من فکر میکردم شاید حافظشو از دست بده فکر نمیکردم نابینا بشه
بیچاره هیوکییییییبیچاره دونگهه
من دلم برای هر دوتاشون میسوزه دونگهه اشتباه کرده خطا کرده حالا هم داره تاپانشو پس میده تاوانشم اینکه پرپر شدن عشقشو به چشم ببینه
ممنون عسل جونم عالی بود
ممنون میترای عزیزم
ی عالمه ممنووون عسللل جاننن
هیوکککککییییی
گوناه دارننن
جفتشووون
مرسییییی
هیوک ککککککککککک
بگو که خوب میشه
دونی
مرسی عزیزم
واووووووووووووو واقعا حدس نمیزدم هیوک بخواد نابینا بشه.
سوپرایز شدممممم و ناراحتتتتتتتتتت
میمووووووووووون ناززززززززززززززززمممممممممممم
من اینقدر حوابم میاد حدس زدنم نمیاد
منتظر پارت بعد می مونم.
مرسیییییییی
بایو طفلک یه غلطی کرد خودش توش مونده مث چی. هی بزنینش تو سرش. دونی دیگه هیوک رو ول ننیکنه هر جور شده دوباره اعتماد هیوکو بدست میاره.
مررررسی عشقولیه من
سلام فک کنم دونگهه دیگ هیوکو ترک نمیکنه در ضمن فک کنم چشمای هیوک خوب شه
خوب شد که هیوکی زنده موند
بااینکه یه سری از حساشو از دست داد ولی همینکه زنده ست خودش خیلی خوبه
دونگهه الان باموندن پیشه هیوک میتونه عشقشو ثابت کنه
و من نمیتونم عشقه هیوکو بگنجم
واقعا عشقش بزرگه
مرسی عزیزم
سلام.
وای چقدر دلم برا فضای اینجا تنگ شده نهایتا وقت کردم بیام و بخونم ولی فعلا تو حس وحالش نیستم که بخوام نظری راجع به دونی و هیوک بدم حساسم فعلا کمی قاراشمیشه باید ارامش پیدا کنم و بدون دغدغه ببینم چی به چیه .
با عجله خوندم که موضوع از دستم درنره
ممنون عزیزم.براهمه ارزوی سلامتی دارم
سلامممم عزیزممم . مرسی.
هیوک حق داره به عشق دونی شک کنه...امیدوارم دونی از روی عذاب وجدان با هیوک نمونه...والا منم به عشقش شک دارم...یه روز متوجه نبود.دو روز متوجه نبود...آخه شیش ماههههه...
من میخوام گریه کنم..ایندیگه چی بود سرشون اومد؟؟؟؟!1!!
دونگهه خیلی ناگهانی متوجه اشتباهش شد..خیلی بی دلیل رفته بود,خیلی بی دلیل برگشت..شاید به تلنگر نیاز داشت تا یادش بیاد چقدر عاشقه...
و اینکه هیوک ممکنه نتوننه بهش اعتماد کنه,با اینکه حرفاش بوی پشتیبانی ازشو میده اما ته دلش نسبت بهش بی اعتماده و باورش نداره
فراموشی میگرفت باز یه امیدی بود!ولی اینم خوبه!ایده جالبیه!
فک نکنم دونگهه بره ولی بدست اوردن اعتماد اینهیوک سخته دیگه!یاهمش ترس ازخیانت دوباره دونگهه داره یا فک میکنه بابت عذاب وجدان دونگهه باهاش میمونه!
ممنون
دونگهه عاشقه...
هیوک هم عاشقه...
ولی اعتمادش به دونگهه از بین رفته.به نظر من با اتفاقاتی که توی این قسمت افتاد خیالمون باید از بابت عشق دونگهه راحت باشه من فکر نمیکنم دونگهه دوباره خیانت کنه.
ولی چلنج اصلی اینه که هیوک بتونه دوباره اعتماد کنه.
تا اینجا هیوک به نظر من خیلی عاشق تصویر شده ولی اگه بتونه بدون دیدن بدون خواستن مدرک و دلیل به دونگهه اعتماد کنه یعنی بازم یه هوا عاشق تر شده.
هیوک وقتی سالم بود با استشمام عطر یه نفر دیگه رو تن دونگهه،با دیدن خیانت دونگهه با چشماش مطمئن بود که دونگهه داره خیانت میکنه ولی حالا هیچ راهی برای باور وفاداری دونگهه نداره.
بخشیدن خیانت یجورایی خیلی راحت تره تا اینکه هرلحظه این توهم رو داشته باشی که داره بهت خیانت میشه.
فک کنم از اینجای داستان هیوک دائم این پارانویا رو داشته باشه که دونگهه عاشقش نیست داره بهش دروغ میگه داره پنهانکاری میکنه داره خیانت میکنه...از اون طرف هم دونگهه همش دنبال اثبات عشقش به هیوک باشه...کار دونگهه این وسط خیلی سخت شده.
سپاسسسسسسسسسسسسس
یه چیز دیگه...اینجا جفتشون عاشق همن ولی رابطشون بیشتر شبیه عشق یه طرفه شده...تو عشق یه طرفه آدم تو تنهایی خودش عاشقی میکنه و انتظار وصال از طرف مقابل نداره...هیوک تنهایی داره عاشقی میکنه امیدی به وصال با دونگهه نداره...از اون طرف دونگهه هم تنهایی داره عاشقی میکنه چون اعتماد هیوکو نداره و داره رونده میشه...
هیوکی بیچاره
هیوکی دوباره بینا میشه؟آره؟
دونگهه اگه از هیوکی جدا بشه دوام نمیاره
مرسی عزیزم
سلام من یه مشکلی دارم
اینه که چرا شیوون برای بچه دار شدن به لیتوک خیلنت کرده؟؟ میشد بدون اینکه با یه زن دیگه بخوابه بچه دارشن
مرسیییییییی بابت فیک خوبت
سلام عالی بود مرسی الاهی بمیرم واسه هیوک بیچاره همشون
هــــــــــــــــــــــــــــــعی
به نظرم تو اینکه دونگهه عاشقه هیوکه شکی نیس ولی باور کردنه این قضیه برای هیوک مشکله چون ب هرحال هرکسی دوست داره که یه زندگیه عالی و با رفاه کامل داشته باشه و هیوک فک می کنه که دونگهه با زندگی کردن با اون دچار مشکل میشه و اون زندگی رو دوست نداره...فکر می کنم هیوک بخاطر این قضیه و خوب از دست دادنه سلامتیش اجازه میده که دونگهه خیلی راحت بره اما دونگهه ممکنه که اشتباه برداشت کنه و فک کنه که این راحت گذاشتن از طرفه هیوک برای اینه که اون شش ماه نبوده هر.ز.گی کرده و به هرحال هیوک ممکنه دیگه دوسش نداشته باشه و این قضایا باعث سوءتفاهم بشه برای هرد طرف...
ببخشید من حدس زدنم خیلی ضعیفو داغونه....
یه چیز دیگه یه 95 درصد احتمال می دم می خوای دق مرگمووون کنیاااا
باااااازم مررررسی عسل بانو
و مرسی میترا جون
من یکم ازت دلخورم دوستم
اخه چرا گلم اینقدر غمگین باید بشه
یعنی نمیشه بیناییش برگرده ؟
دوستم خواهش میکنم
تو که نویسنده ی گلی هستی
تو که خانومی تو که ....
جون بروبچ یه امیدی بزار
من هیچی نمی گم
اصلا کور شدن و تومور و کلا بیماری های مغز منو داغون می کنه
عالی میسی
خب تا اون قسمت که نگفتى هیوک برگشت حدسم درست بود بس رفت و برگشت
ولى هیوک کور شد من به فداش چه قلب بزرگى ولى هیوک باید بدونه دونگهه عاشقشه
اوه خدا ! دونگهه هم گناه داره! هیوکم همین طور
فکر نکنم دونگهه پیش سونگمین بره! اما هیوک هم دیگه اونو نمیخواد!!!! دوتایی تنها میشن
taraneجان
عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالی بود
سلاااام
به نظر من دونگهه فقط از روی عذاب وجدان پیش هیوک نمونده . اون هیوک رو واقعا دوست داره ولی وقتی هیوک نبود و اون یه بار دیگه مزه پولدار بودن رو چشید ، فکر کرد پول جای هیوک رو پر میکنه . ولی همین اتفاقات باعث شد بفهمه چقدر اشتباه کرده .
دونگهه دوباره فهمید که عش/قش به هیوک خیلی بیشتر از علا/قه اش به پوله اما توان این فهمیدن خیلی سنگین بود . هیوکی بینایی و چشایی و بویاییش رو از دست داد و حالا دونگهه عذاب میکشه و خودشو مقصر میدونه.
واقعا هیوک خیلی ضربه های بزرگی خورده . ولی هنوز دونگهه رو دوست داره و به خاطر همین میگه اگه اون میخواد بره بهش این اجازه رو میده . ولی من فکر میکنم دونگهه باهاش میمونه. ولی اینکه هیوک باور کنه دونگهه هنوز دوسش داره یک کم سخته . مخصوصا با اتفاقاتی که افتاد.
ممنون عزیزم . بسیار بسیار عالی بود.