سلام میتراجونم دیدین گفتم اونایی که بردنش خانوادش بودن هیوک عجله کرد البته حق داشت ذهنیتش نسبت به دونگهه خراب شده خوب خداروشکر که هیوک بازم میبینه راستی مینی کجاست؟ ممنون از عسل جون ممنون میترای گلم
سلامممم عزیزممم . مرسی. مگه دونگهه چند وقت پیش پدر مادر ش بوده؟؟؟... اگه چند ساعت بوده که دونگهه حق داشته ناراحت باشه ولی اگه چند روز بوده که هیچ حقی نداره...مگه یه دیدار چقد وقت گیره..
جای داداشم خای ک هیوک با چشاش روی ماه ماهیشو ببینهه.. من مطمءن بودم چیزی شده و داداشمو بردن.. وگرنه با این فلش بکایی ک میخونم دونگیم علاقشو ثابت کرده بوده وقتی جلوی خونوادش و پول و ثروت خونوادگیش بخاطر هیوک واستاده بوده... توبی چ وفاداره..و حواسش ب هیوک هست مطمءن بودم زود حرکت کردن وگرنه اگه منتظر میموندن داداشم دوباره بر میگشت بیمارستان...ی ذره صبر نداره هیوک .. آخه نمیگه اصلا شاید بلایی سر بچه اومده باشه دووور از جون داداداشم..اصلا مموند ببینه چی بسر دونگهه اومد ک غیب شد.. زودی قضتوت میکنه پا شد دررفت ...خب صبر کن یککم جواهرمن..عههه
به نظر من زندگی این دو تا به خاطر دخالت بقیه بهم ریخته شده! خب به قول ادوارد یه خورده صبر میکردن! چقدر هائه رو اذیت میکنن اینا بسه دیگه! سه ساله دارن تحقیرش میکنن
الهی دونی بیچاره چرا کسی این بدبختو درک نمیکنه حالا ی بار ی اشتباهی کرد هی اونو میکوبن تو سرش ولی واقعا اون اولا ک این فیکو میخوندم نمیدونیتم اینقد جذاب میشه از صبح تاحالا هی میام سر میزنم ببینم گذاشتیش یا ن !!! واقعا مرسی خسته نباشی
سلاااااام دلم برای هیوکی میسوزه . اون واقعا زجر کشیده . اما دونگهه هم گناه داره . اون سه سال با اینکه فکر می کرد هیوک دیگه نمی بینه و خوب نمی شه پیشش موند . حالا که تازه امکان داشت هیوک خوب بشه و ببینه چه دلیلی داشت که بذاره بره ؟ حتی اگه بگیم برای ترحم این سه سال رو طاقت اورد کنارش موند نمیومد توی اون شرایط حساس ولش کنه بره تازه با اون اتفاقی که تو هواپیما بینشون افتاد . صبر می کرد نتیجه عمل رو ببینه بعد تصمیم می رفت . شیوون خیلی به دونگهه بدبینه . خود هیوک به دونی اعتماد نداره بعد شیوون هم این حرفا رو میزنه اعتماد هیوک کمتر میشه . من فکر نمی کنم کارای دونگهه از روی ترحم باشه یا بخواد دوباره هیوک رو ترک کنه . اون عذاب وجدان داره به خاطر کاری که کرده و خودش رو مقصر میدونه اما همون اتفاقات باعث شد بفهمه هیوک براش چقدر عزیز و مهمه . بازم باید دید چی پیش میاد اینا همه حدسیاته و واقعا معلوم نیست داستان چطور پیش بره. مررررسی عزیزم
واه ,واه .واااااااه. چه فضای بدی حاکمه اونجا کسی نمیدونه کی و چی رو باورکنه. ازتون ممنونیم که مارو هراز گاهی به خودمون میارن و هراز گاهی هم مارو از خودمون بدر میکنین.به هرحال نگران نشین ما همچنان اینجائیم پیش شما و در کنارشما
خوشحاام که اعتمادم به هائه بی نتیجه نبود
چشای هیوکی هم که خوب شد
ولی شک دارم اگه برگرده هیوک باورش کنه
اگه انقدرزود برنمیگشتن اینطوری نمیشد
مرسی عزیزم
سلام میتراجونم
دیدین گفتم اونایی که بردنش خانوادش بودن
هیوک عجله کرد البته حق داشت ذهنیتش نسبت به دونگهه خراب شده
خوب خداروشکر که هیوک بازم میبینه
راستی مینی کجاست؟
ممنون از عسل جون
ممنون میترای گلم
عالی بود مرسی خسته نباشی
ای تف تو ذات ننه بابای دونگهه که سر مواقع حساس میرسن و گند میزنن به زندگی اینا. تا نفله شون نکننن دس وردار نیستن
مرررسی گلکم
ای تف تو ذات ننه بابای دو نگهه که مواقع حساس میرسن و گند میزنن به زندگی این دو تا. تا نفله شون نکنن دس وردار نیستن
مرررسی گلکم
وایییی
دونگهههه
هیوککککک
عزیزممممم
ممنووووون
سلامممم عزیزممم . مرسی.
مگه دونگهه چند وقت پیش پدر مادر ش بوده؟؟؟... اگه چند ساعت بوده که دونگهه حق داشته ناراحت باشه ولی اگه چند روز بوده که هیچ حقی نداره...مگه یه دیدار چقد وقت گیره..
سلام صبحت بخیر
عیدت مبارک
جای داداشم خای ک هیوک با چشاش روی ماه ماهیشو ببینهه..
من مطمءن بودم چیزی شده و داداشمو بردن.. وگرنه با این فلش بکایی ک میخونم دونگیم علاقشو ثابت کرده بوده وقتی جلوی خونوادش و پول و ثروت خونوادگیش بخاطر هیوک واستاده بوده...
توبی چ وفاداره..و حواسش ب هیوک هست
مطمءن بودم زود حرکت کردن وگرنه اگه منتظر میموندن داداشم دوباره بر میگشت بیمارستان...ی ذره صبر نداره هیوک .. آخه نمیگه اصلا شاید بلایی سر بچه اومده باشه دووور از جون داداداشم..اصلا مموند ببینه چی بسر دونگهه اومد ک غیب شد.. زودی قضتوت میکنه پا شد دررفت ...خب صبر کن یککم جواهرمن..عههه
بسب کومتیو .نخسته. عیدت مبارک
آخیش!پس دونگهه اشتباهی نکرد دوباره؟!حالا یکی بیاد به اینهیوک ثابت کنه!!
پدرمادر دونگهه هم وقت گیر اوردن واسه صحبت ها!!
ممنون
به نظر من زندگی این دو تا به خاطر دخالت بقیه بهم ریخته شده! خب به قول ادوارد یه خورده صبر میکردن! چقدر هائه رو اذیت میکنن اینا بسه دیگه! سه ساله دارن تحقیرش میکنن
سلام گلم
دونگههhoiچرا ؟؟؟؟؟؟؟؟داره اینطوری میشه
مرسیییییییی
ماهی بیچارم
مرسی عزیزم
الهی دونی بیچاره چرا کسی این بدبختو درک نمیکنه حالا ی بار ی اشتباهی کرد هی اونو میکوبن تو سرش
ولی واقعا اون اولا ک این فیکو میخوندم نمیدونیتم اینقد جذاب میشه از صبح تاحالا هی میام سر میزنم ببینم گذاشتیش یا ن !!! واقعا مرسی خسته نباشی
سلاااااام
دلم برای هیوکی میسوزه . اون واقعا زجر کشیده . اما دونگهه هم گناه داره . اون سه سال با اینکه فکر می کرد هیوک دیگه نمی بینه و خوب نمی شه پیشش موند . حالا که تازه امکان داشت هیوک خوب بشه و ببینه چه دلیلی داشت که بذاره بره ؟ حتی اگه بگیم برای ترحم این سه سال رو طاقت اورد کنارش موند نمیومد توی اون شرایط حساس ولش کنه بره تازه با اون اتفاقی که تو هواپیما بینشون افتاد . صبر می کرد نتیجه عمل رو ببینه بعد تصمیم می رفت .
شیوون خیلی به دونگهه بدبینه . خود هیوک به دونی اعتماد نداره بعد شیوون هم این حرفا رو میزنه اعتماد هیوک کمتر میشه .
من فکر نمی کنم کارای دونگهه از روی ترحم باشه یا بخواد دوباره هیوک رو ترک کنه . اون عذاب وجدان داره به خاطر کاری که کرده و خودش رو مقصر میدونه اما همون اتفاقات باعث شد بفهمه هیوک براش چقدر عزیز و مهمه .
بازم باید دید چی پیش میاد اینا همه حدسیاته و واقعا معلوم نیست داستان چطور پیش بره.
مررررسی عزیزم
واه ,واه .واااااااه.
چه فضای بدی حاکمه اونجا کسی نمیدونه کی و چی رو باورکنه.
ازتون ممنونیم که مارو هراز گاهی به خودمون میارن و هراز گاهی هم مارو از خودمون بدر میکنین.به هرحال نگران نشین ما همچنان اینجائیم پیش شما و در کنارشما
Thank you
بمیرم هیچکی ماهیمو باورنمیکنه اصلا بگو به شیوون چه اق .
ممنون