EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

مرا ببین پارت 19



دروووووووود بر همگی

وقتتون بخیر


من همچنان در سفر .. این هم پست آینده


پارت 19




بدرووووووووووووووووود

نظرات 17 + ارسال نظر
طاهره شنبه 18 مهر 1394 ساعت 15:12

یا طفلک ماهی من که اینجوری دیونه میشه. آخه هیوک کجا رفته؟من دوس دارم قشنگ و شاد تموم شه. مرسی عزیزم

اوهوم .. خب هیوک هم حق داره
خواهش عزیزم

z چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 12:01

سلام عسیسم
چند وقت نبودم و تمام پارتارو باهم خوندم
چقدر بده ک همه چیز دست ب دست هم داده تا هیوکی زجر بکشه
آخه چرا نمی دونم
چقدر خوشحال شدم ک تومور تباه نکرد زندگی هیوک رو
چون قبلا هم گفتم متنفرم از تمام بیماری های مغز و اعصاب
اصلا نمی تونم تصور کنم ک ده پارت بیشتر نداشته
ممنونم ک ب خاطر ماها ادادمش دادی
این قلب مهربونتو بیشتر نمودار می کنه
دلم می خواد پایانش هپی باشه البته لدفن
آخه اگه بد تموم شه هرچند من دونی رو لایق عذاب می دونم اما هیوک رو نه
چون دونی هیوکو با چشم باز انتخاب کرده و می دونست ک هر چی تو چنته داره براش گذاشته پس نامردی محض بود خیانتش
اما هیوک کاملا پاک بود و لیاقتش بهتریناس
هرچند هرچی ک پایانش باشه من منتظرشم و ممنونممممممممم
واقعا دوستش میداشتم

درود عزیزم
امیدوارم همه چی خوب بوده
اره چندقسمت باهم بخونی عالیه
ممنون بابت نظراتت
امیدوارم اخرش رو دوست داشته باشی

m&e&d سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 20:00 http://http:

سلام وتشکر
ممنون که این داستان رو توقسمت 10 تموم نکردی ,چون باعث شدی یه داستان زیبا و جذاب و لطیف و پراز احساس رو تجربه کنیم و بخونیم و هردفعه با اشتیاق منتظر قسمت بعدی باشیم ,حق با شماست داستان خیلی عالی پیشرفت داشت بدون اینکه خواننده از کل فیک دور بمونه و بعضی جاهاشو نتونه هضم کنه و جاری شدن داستان خواننده رو همراه خودش خیلی راحت با خودش میبرد,هرچند بگفته خودتون زیاد درد داشت ولی دردشم دوستداشتنی و به نظر من جذاب بود.
من بی صبرانه و با اشتیاق منتظر فیک بعدیتون هستم.

درود عزیزم
ممنون بابت نظرت
منم منتظر داستان جدیدش هستم

linda سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 16:01 http://2haddict.vcp.ir/

اوممم نمیدونم چه اتفاقی قراره بیفته
شاید دونگهه دیگه هیچ وقت هیوکجه رو پیدا نکنه و تا اخر عمر عذاب گناه گذشته ش رو به دوش بکشه و حسرت روزهایی رو بخوره که کنار هیوکجه گذرونده ولی عشقشو ازش دریغ کرده
اما این وسط هیوکجه باید تاوان کدوم گناهشو بده؟اون بیچاره که جزء عاشقی گناه دیگه ای مرتکب نشده
درهرحال امیدوارم پایانش غم انگیز نباشه

خب اینم نظریه ای هس
درسته هیوک گناهی جز عاشقی نداره ... ولی بنظرم اینم کم گناهی نیس
مطمئنن غم انگیز نیس

sara83 سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 13:18

مرسی عزیزم خیلی عالی بود

خواهش خانومی

fatemechoi سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 10:05

سلام عزیزم
خوبه که این اتفاق از دید دونگهه هم بیان شد
خوب شاید اگه خانواده دونگهه میدونستن این دوتا چقدر عاشقن هیچ وقت دروغ نمیگفتن وزودتر اقدام میکردن
دونگهه هم خیلی زجر کشید طفلی خیلی سخته سه سال صبر کنی
عسل جون ممنون که قسمت دهم تمومش نکردی و ادامش دادی من که واقعا از خوندن این فیک لذت بردم ومطمئنم پارت اخرش هم بسیار عالی نوشته شده
ممنون عسل بانو
ممنون میتراجونم

درود عزیزم
اره ... باید گفته میشد بهرحال
شاید ..
خواهش عزیزم

لیلا سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 01:15

دونگهه چقد بدشانسه!‏
واقعا10قسمت بود؟!چه خوب که بیشترش کردین،بنظرم الانم جای کار داشت!ولی به هرحال شما نویسنده این!موافقم فیک منظمی بود!به همین علت بنظرم هپی اند بودن ونبودنش فرقی نداره!داستان خوبی بود!‏
بنظرم قسمت آخر از نگاه هم دونگهه باشه هم اینهیوک بهتره!‏
ممنون ازنویسنده وگذارنده فیک!‏

اره واقعا بدشانسه
ممنون از نظرت عزیزم
خواهش خانومی

باران دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 22:10

سلامممم عزیزممم. مرسی.
طفلی دونی...فقط تخرش خوب تموم شه..لطفااااا...

درود خانومی
اره دونی خیلی گوناهی شد
خواهش عزیزم

sss501 دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 22:06 http://8pic.ir/images/utew765etm00rr30jhia.gif

سلام
شب بخیر
الهیییییی چی کشیده داداشم...خو تقصیر دونگههه نبوده کههه..
اصلا مگه هیوک بی داداشم.بلده زندگی کنه
دونگهه بچه چی میکشهه چی کنه بی هیوکیس خو
دونگهه داداشیم همت کنه هیوکشو پیدامیکنه..
خب بسی مرسی ک رند و 20پارته شد..
بله بله مواعقم داستان روندمرتب و سالمی داشت ..خوب بود مرسی..آخی ی پارت دیگه تمومه ...نخسته کومایو

درود .. وقتت بخیر
اره دونی کلی سختی کشید
هممممم سوال خوبیه ... واقعا بلده؟
خواهش عزیزم

مرا ببین دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 21:12

از همگی ممنونم که با وجود تمام دردایی که داشت تا آخرش ادامه دادین و صبوری کردین و تحمل کردین و همه اینایی که میدونم هرچقدر بگم کمه
و اینکه خب من از اولشم گفتم دردش خیلی زیاده، اونقدر که بعد از گذشت این همه وقت که از نوشتنش میگذره وقتی بازم میخونمش کلی احساسات مختلفت و غصه سراغم میاد
و از اینکه این همه درد داشت واقعا معذرت میخوام
به قول یکی از دوستان خب بهتره موقع خوندن داستان حداقل چیزای شاد بخونیم و من هنوزم دنبال چنتا کارم که شاد باشن و بتونم اون مدلی بنویسم البته اگه هنوزم قصد نوشتن داشته باشم
و اینکه از اینکه بهم لطف داشتین و نظر دادین یه دنیا ممنونم
کلی از خوندن واژه به واژه اشون ل ذ ت بردم و از راهنمای ها و حرفایی که گفتین استفاده کردم و یاد گرفتم(مثلا توی قسمتای اول که هیوک میره بیمارستان خیلی ها به کما رفتن هیوک اعتقاد داشتن چیزی که من اصلا به فکرم نرسیده بود؛ از اینکه افکار و نظراتون باهام شریک شدین بسیار ممنونم)
و خب راجع به آخرش
اگه نظر منو میخواین به نظرم که خوب و البته ساده تموم شده!
حداقل اینکه تکلیف دلاشون معلوم میشه
اما خب ممکنه از نظر بعضیا هم پایان باز باشه!
اما به نظر من پایانش بسته و خوب بود

hanna دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 21:00

Vaaaaayyyy to to khoda dige akharesh shad tamom beshe digeeee....vala ma pokidim enghad ghose khordim vase in do ta...hadeaghal delemon shad she akhare dastan...mersi na khastee

راستش یه جورایی حس کردم تنها کسی که بدترینcmرو برات گذاشته بود من بودم.................
هیچ ایده ای نداری که سر پنج قسمت اولش چقد گریه کردم
وچقده زیاد بهم فشار اومد و حتی گفتم عمراااااااا دیگه بخونمش ...........
امافراموش کردم که تلخی قهوه یا سیگار باعث زده شدنه ادم نمیشه......
این فیکشنم همون حسو بهم داد جدا خط قوی داشت که با وجود این همه تلخی بی پایانش بازم منو به ادامه خوندنش وا داشت من حق ندارم بگم هپی باشه یا غمگین حق باخودته اما
بنظرت یکمی ازاین دنیا حقه دله دو تا عاشق پاک باخته نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

زهرا س دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 20:53

واقعداین جا دونگهه خیلی گناه داشت

yasaman دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 20:41

نمیدونم چی بگم خو دو تاشون عاشقن ولی تورو خدا هپی اند باشه من دلم نمیخواد گریه کنیم بابت زحماتتم ممنون چه کسی که نوشت چه اونی که گزاشت

Sheyda دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 20:18

لعنت به یه همچین پدر و مادرهاییاز صدتا دشمن هم بدترن
لطفا با پایان خوب این فیک رو تموم کن
ایونهه این فیک یا باید بمیرن یا به هم برسندر غیر این صورت هردوشون تا آخر عمرشون با عذاب و حسرت زندگی میکنن
مرسی عزیزم

Hadis دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 19:45

بیچاره دونی تو نبود هیوک دیونه شد چقد سختش بود اخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
ولی من ک خوش بین نیستم اینا ب هم برسن
ولی واقعا اگ زمانی ک هیوک نابینا شده بود داستان تموم میشد خیلی بد بود مرسی

tarane دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 18:36

سلااام.
دونگهه واقعا عاشق هیوکیه اما اون اشتباهش اونقدر قلب هیوک رو به درد اورد که اونو از دونگهه دور کرد و حالا تاوانش برای دونگهه اینقدر بزرگ و سخته . البته اطرافیان خیلی توی خراب شدن رابطه این دو تا نقش داشتن . اونا زندگی کوچیک و ساده اما عا/شقانه خودشون رو داشتن اما دخالت بقیه همه چی رو به هم ریخت.
واقعا نمیشه اخر داستان رو حدس زد . هیوک و دونگهه یه جورایی دیگه بریدن . اما واقعا از ته قلبم دوست دارم دوباره به هم برسن و مثل قبل با هم باشن . بعد این همه سختی اگه در پایان قرار باشه از هم جدا هم بشن واقعا خیلی تلخ خواهد بود . ولی رسیدن دوبارشون به همدیگه هم خیلی سخته.
ممنون عزیزم . خیلی عالی بود. دوست نداشتم به این زودی به اخرش برسیم ولی به هر حال هر چیزی یه پایانی داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد