EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

مرا ببین پارت 20 -پایان



درووووووووود بر همگی
وقتتون بخیر

خب این فیک هم تموم شد .. از عسل بانووو ممنون .. بابت وقتی که گذاشتن و اینکه اجازه اپ توی وب رو دادن
از تمام همراهان این فیک هم ممنون


پارت 20- پایان



بدروووووووووووووود

نظرات 24 + ارسال نظر
tara پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 20:18

کل فیکو تو 1 روز خوندم. خیلی قشنگ و غمگین بود. خدا رو شکر آخرش خوب تموم شد. دوست داشتم آخرش احساسی تر تموم میشد. یک قسمت بعد از اینکه به هم رسیدن کم داره. کاش یه مقدار از خود ایونهه بعد از رسیدن به هم مینوشتی عزیزم. خیلی قشنگ و عالییییی بود. مرسییییییییی هانی.

sogand شنبه 9 آبان 1394 ساعت 01:25

سلام خوبی؟من اینو کاملشو خوندم نمیدونستم انقدر داغون میشم با خوندنش وگرنه تو این شرایط نمیخوندمش خیلی قشنگ بود درسته یه عالمه بغض کردم یه عالمه گریه کردم ولی حداقل یه ذره دلم سبک شد مرسی عسل جونم

درود عزیزم.. ممنون
اوووووووووووه کاش گفته بودی که بهت هشدار میدادم
اره خوشمل بود...

طاهره شنبه 18 مهر 1394 ساعت 15:30

دستت درد نکنه خوب بود ولی احساس میکنم قسمت رسیدن دونگهه و هیوک اونقدر گرم و با احساس مث عشقی که بهم داشتن نبود.
مرررسی عزیزدلم

خواهش عزیزم
خب درسته بهرحال یه مقدار عشقشون کمرنگ شده
باید مرور زمان درمان کنه این زخم رو
خواهش خانومی

مرا ببین شنبه 11 مهر 1394 ساعت 21:40

فدای همتون
سپاس

*مهتا* شنبه 11 مهر 1394 ساعت 14:26

سلامممممم گلی
هی واااای من خیلی خیلی قشنگ بید البته من سه چهار قسمت قبلی رو هنوز نخوندم نتونستم جلو فضولیمو بگیرم پریدم قسمت آخر
دست گلت درد نکنه واقعااااا عالی بود ائنجایی که رفت تو بغل هیوک داشتم از ذوق میترکیدم بازم ممنون میتی جووووونم

درووووووووووود عزیزم
الهی عزیزم خوب کردی خوندیش
الهی عزیزدلم ... فدات
خواهش عزیزدلم
بوووووووووووووووووووووووس

aramis شنبه 11 مهر 1394 ساعت 06:16

آخی... پایان خوبی داشت چقدر... دوسش داشتم... کلا این فیکرو خیلی دوست داشتم... از قسمت اولش تا آخر لذت بردم...
عسل جون خیلی ممنونم بابت نوشتن این فیک فوق العاده
دست گل میترای عزیزمم بابت آپش درد نکنه

خوبه دوسش داشتی عزیزم
ممنون که وقت گذاشتی و خوندیش
فدات عزیزدلم

linda پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 18:01 http://2haddict.vcp.ir/

قسمت اخرشو بسی دوست داشتم
خدایی هردوشون خیلی عذاب کشیدن اما خوشبختانه بازم به هم رسیدن
یونهو خیلی جوک بود.....خخخخ بیچاره حق داشت همش سر ججونگ غر بزنه
بسی فیک زیبایی بود
خسته نباشی عسیسمممممممم
بازهم منتظر فیکهای جدیدت هستیم
بووووووووووووووووووووووووس

اوهوم ... خوب بیشتر وقتها بخوبی تموم میشه
یونهو عزیزدله واقعا
سلامت باشی
ممنون که وقت گذاشتی و خوندیش عزیزم
بووووووووووووووووووووووووووووووس

مرا ببین پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 16:44

از همگی دنیا-دنیا سپاس

ممنون از تو عزیزدلم

باران پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 13:51

سلامممم عزیزممم. مرسی.
خدا رو شکر همدیگه رو پیدا کردن...دستت درد نکنه...

درود عزیزم
اره خوبه بالاخره پیدا کردن همدیه رو
خواهش عزیزم

fatemechoi پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 13:23

سلام گلم
از حالا دلم برای این فیک قشنگ تنگ میشه
واقعا فیک قشنگی بود مخصوصا پارت اخرش که محشر بود خیلی زیبا بهم رسیدن تازه من از دست این یونهو هم خندیدم
ممنون عسل جونم قلمت واقعا حرف نداره
به نظرم اسم فیک میتونست عشق صبر جنون باشه
ممنون از تو میترای عزیزم که این فیک زیبا رو برامون اپ کردی

درود خانومی
الهی عزیزدلم ... یونهو عزیزدله
اوووووووه عجب اسمی .. اینم عالیه
فدات عزیزم وظیفه ام بود
ممنون که وقت گذاشتی خوندی و همراهمون بودی

sara83 پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 10:29

خیلی عالی بود داستان خوشملی بود اخرش خیلی خوب بود مرسی عزیزم خسته نباشی

فدایی داری
خواهش عزیزم
ممنون که همراهمون بودی و وقت گذاشتی

sss501 پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 09:30 http://8pic.ir/images/utew765etm00rr30jhia.gif

بنظر من هردو اسم قشنگ بود وای در نهایت مرا ببین بیشتر ب فیک میومد و غرابت موضوعی و معنایی بیشتری با فیک داشت انتخاب اسمت هم حرف نداره
بینگوووو

درسته

sss501 پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 09:27 http://8pic.ir/images/utew765etm00rr30jhia.gif

بسی قشنگ.و عالی بود
بسی بسیار کومایووووو
نخسته

ناقابله
ل:

sss501 پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 09:23 http://8pic.ir/images/utew765etm00rr30jhia.gif

سلام
آخی پارت آخر..
الهییییی آجیش پرپرش شه ببین چی کشیده بچه ماهیییم بی میمونش
اخه وونی ماهی و میمونی ک از هم دور افتادن چ حسودی داره آخهه
الهییی ..فقط خودشه ک میتونه هیوکشو پیدا کنه.. داداشی فایتیینگ
ای جانمممم آجیش فداش چ مظلومه..زودی آدرس هیوکشو بدین بچه دق کرد
ای جانم.. الهیییی ماهیا رو ب عشق یکی یدونه ماهیش آزاد میکرده تا بالاخره ماهی خودش رسید .. الللهییییییییی نازیییی ایونهه م

درود عزیزم
اره دیه
اوا خودانکنه ...اره واقعا حسوودی هم داره
فایتینگ دونی
اووووووووووووووووه رمانتیک شد

زهرا س پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 09:06

خوب بود!
به نظرم با دست هایت مرا ببین بیشتر بهش میومد

این هم درسته
ممنون

لیلا پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 01:24

چقدخوب بود این قسمتش!!باتشکر ویژه که همدیگرو پیدا کردن!چقد خوب که قسمت ده تموم نشد!راستش منم این فیکو بیشتر از اسطوره رقص دوست داشتم!
بنظرم همین اسم "مراببین" بهتره!
فیک خوبی بود!خسته نباشید!
ممنون از نویسنده وگذارنده این فیک!

اوووووووووووه عالیه
خواهش عزیزم
ممنون که وقت گذاشتی و همراهمون بودی

tarane پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 01:20

سلام گلم .
باید بگم خوب نبود بلکه عاااااالی بود . خیلی پر فراز و نشیب اما دوست داشتنی بود . پایانش هم خوب بود . ممنون بابت زحماتت و خسته نباشی عزیزم.

درود عزیزم
اوووووه درسته
خواهش عزیزم
ممنون که همراهمون بودی

محدثه پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 00:38

من این فیکو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم..واقعا قشنگ بود..حتی این قسمت اشکمو دراورد..
فقط اخرش دوست داشتم دونگه برای هیوک از سختیاش بگه از درداش بگه و هیوک هم نازشو بکشه..بگه چقدر اذیت شد تا پیداش کرد.بگه باید بهش اعتماد میکرد...خیلی دوست داشم بگه
ولی عالی نوشتی..خسته نباشی..بنظرم این فیک از اسطوره رقص قشنگتر بود..نمیدونم چرا ولی خیلی به دلم نشست

الهی بگردم چرا اشک؟
همممممممممم اینم درسته .... خب اینم نظریه ای هس
سلامت باشی
ممنون که همرامون بودی و وقت گذاشتی عزیزم

*marziyeh* چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 22:58

سلام امیدوارم حال دو نفری تون خوب بوده باشه.
ببخشید این چندتا پارت اخر نتونستم نظر بذارم.

راستشو بخوای به نظرم رفتار اطرافیان هیوک بعد از عمل یکم زیاده روی بود.
درسته که دونگهه سابقه خرابی داشت ولی 3سال ازش گذشته بود.
هیچ وقت نمیتونم درکشون کنم که چطور یک روز و نیم بعد همچین عملی تونستن هیوک رو با کشتی ببرن.
عمل اپاندیس هم بود نمیشد.

ولی خب در کل فیک قشنگی بود.
دست گل نویسنده و آپ کننده درد نکنههههه.
خیلی زحمت کشیدین. مرسی

درود عزیزم
خواهش میکنم عزیزم ... همیشه همرامون هسی
هممممممممممم درسته کمی تا قسمتی زیاده روی کردن ... بویژه که سه سال خوب بودده همه چی
خواهش عزیزم
ممنون که همرامون بودی و نظراتت عالی بودن

fishbumnim چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 22:17

اوه چه رمانتیک تموم شد...عسل جون مرسی بابت احساس و نثر قشنگت

واقعا ممنون از عسل بانو
از شما هم بابت همراهیتون ممنون

Sheyda چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 22:07

با اینکه کلی بغض کردم موقع خوندنش ولی خیلی قشنگ بود.دوسش داشتم
مرسی عزیزم

الهی ...
خواهش عزیزم
ممنون که همراهمون بودی

m&e&d چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 21:46 http://http:

سلام و ممنون از همتون
فکرکنم من صحبتامو تو کامنت قبلی گفتم ,امیدوارم همیشه موفق باشی.منتظر داستانهای بعدیت هستیم

درود عزیزم
ممنون بابت همراهی و نظراتتون

yasaman چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 19:00

اخیییییش راحت شدیم بلاخره بهم رسیدن ممنون به خاطر زحمتت گلم

اره بالاخره یه نفس راحت میکشن
خواهش عزیزم
ممنون از شما بابت همراهیتون

z چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 18:38

سلام
ممونم چقدر خوب و قشنگ بود
ممنون ک تهش خنده داشت لبام نه بغض تو گلوم
معلومه ک خوب بود
و چقدرم خوبتر ک ان سی نداشت ! چون جذابیتش با داستانش بود و نثر رونش
بوووووووووووووووووووس

درود
الهی ... خب درسته ان سی نداشت...
ممنون بابت همراهیتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد