EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

EunHae is real

ما رو که میشناسین ولی برایه کسانی که ما رو نمیشناسن ! سوجوووو عشق است تمام .

نفرین 1-56

دروووووووووووووووووود بر همگی

خوبین ... خوش گذشته ... خوش میگذره؟؟

هممممممممم خیلی وقته نبودم ... دراصل نبودیم

بابت این مدت واقعا از همگی معذرت میخوام ... مشکلاتی داشتیم ک حسابی درگیرمون کرد

و نتونستیم این مدت بیایم ... امیدوارم بتونیم از این به بعد باشیم

خب شروع کارمون هم با فیک " نفرین" هس

میدونم خیلی ها از جمله خودم دوست دارن زودتر تموم بشه

از این به بعد هفته ای یک یا دوبار اپ میشه ( بستگی داره به زمان )

برای کسایی ک هنوز نخوندن یا فراموش کردن اصل داستان ... فیک از قسمت اول تا اخرین پارتی ک قبلا اپ شده بود رو برای دانلود گذاشتم ( پارت جدید از صفحه 169)

نفرین 1 - 56

اینم از پارت های قبلی به اضافه پارت جدید

از هفته دیه منتظر پارتهای جدید باشید
بدروووووووووووووووووووووووووووووووووود

Kim Mitra جمعه 28 مهر 1396 ساعت 06:14

نظرات 8 + ارسال نظر

Shakila

جمعه 29 دی 1396 ساعت 15:06

سلاااامممم
خیلی ممنونم بابت ترجمه و وقتی که برای این فیک میزارین
واقعاموضوعش دوست داشتنیه

درود عزیزم
ممنون از شما که وقت میزارید و میخونید
دقیقا درست میفرمایید .. موضوعش جالب و دوست داشتنی داره

moti

یکشنبه 19 آذر 1396 ساعت 23:22

وااای خیلی قشنگه
لطفا زودتر اپش کنین
دونگهه بیچاره عزیزکم

درسته ... خیلی خوشمله
چشم سعی میکنم زود به زود اپ بشه
دونگهه خیییییییییییلی گناهیه ....

Shakiba

شنبه 4 آذر 1396 ساعت 20:35

من یهووووووووو همشو باهم خوندم
اون اوایلش واقعا گریم گرفت برا دونگهه خیلی اذیت شددد
چقد میترسید ازینکه چشم بندشو برداره واقعا من تمام مدت منتظر بودم که بالاخره چشم بندو برداره
فقط یه چیزی دونگهه اگه فقط به چشمای طرف نگاه کنه طرف میمیره دیگه؟؟؟
دلم برا کیووو سوختتتت خیلی اینجا مظلوم شده امیدوارم بتونه راه حلشو پیدا کنه
هیوک چقد ترسید وقتی دونگهه گم شده بود
راستی شیوون بازم قراره بیاد؟؟؟

اووووووووووه خیلی خوبه اینجوری ..
الهی .. اره خیلی گناهی بود
اره اگه به چشم کسی نگاه کنه میمیره ....
کیو کلا مظلوووووووووووووووووووووووووووومه
داشت زهره ترک میشد هیوک ...
همممممممممم شاید بیاد دوباره

star

یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 11:37

سلام . می تونم تو یه کلمه بگم عالی بود . می دونید احساسش رو خیلی دوست داشتم من همیشه این فیک رو می دیدم چون نصفه بود هیچ وقت نخوندمش ولی الان که خوندم پشیمونم چرا زودتر نخوندمش :-)))
چون خودم عینکیم اگه عینکم نباشه یا لنز هم نباشه خیلی احساس بدی دارم همه جا رو تار میبنم احساس میکنم خیلی آسیب پذیرم (چه ادبی :-| چیز دیگه ای به ذهنم نرسید ) همش فک میکنم داره اتفاقایی میافته که من خوب نمیبینم . همیشه هم فک میکردم کسایی که نابینا هستن چقدر زنگیشون سخته. این احساس رو که دونگهه هیچ جا رو نمیتونه ببینه خیلی قشنگ توصیف کرده بود . آدمی که هیچ چیزی از اطرافش درک نمیکنه مثلا جایی که دونگهه سوار ماشین شده بود یا نمی دونست نیمکت چیه . حالا چنین آدمی به راحتی باید به یکی دیگه اطمینان کنه که کاراش رو انجام بده . مثلا اگر یکی به جز هیوک اونو پیدا میکرد چه اتفاقی می افتاد ؟؟
حالا تو این فیک درد بیشتر اینه که طرف می تونه ببینه ولی از ترس آسیب زدن به بقیه اجازه دیدن نداره .
در کل احساسات همه خیلی قشنگ توصیف شد بودن . ممنون از ترجمه عالیتون منتظر بقیه اش هستم .ببخشید زیادی پر و پرت گفتم . امیدوارم زود زود آپ بشه

درود عزیزم
اره واقعا خیلی خوب توصیف کرده همه چی رو
تمام عواطف و جریانات و جزییات رو ... عالیه
ادم حسابی حسش میکنه
ممنون از شما که وقت گذاشتین و خوندنیش
به امیدخودای شیوون ... زود اپ میشه

Shakila

شنبه 6 آبان 1396 ساعت 18:21

سلام راستش من اولین باره این فیک رو میخونم
خیلییییی دوستی دارمممم

درود عزیزم
اوه دوست جدید ... خیلی خوبه
واقعا فیک خوبیه

TNT

شنبه 29 مهر 1396 ساعت 08:59

مرسی که برگشتین!!! چشام منور شد!!!
چ خوب که کیو به موقع رسید!!! امیدوارم پری ها بتونن کمکشون کنن!! وویی ووییی!!!